به اشک درد دل خود نوشته سر دادیم
خط نجات به مرغان نامه بر دادیم
ز عشق جان تهیدست را غنی کردیم
ز بوی گل به صبا توشه سفر دادیم
خزان سنگدل از مشت خون ما نگذشت
چو گل اگرچه زر سرخ با سپر دادیم
ز ما دعا برسانید میفروشان را
که ما قرار به خونابه جگر دادیم
خمار هستی ما آب تیغ می شکند
عبث به پیر خرابات دردسر دادیم
کدام تار به مضراب مطربان تن داد؟
به این نشاط که ما رگ به نیشتر دادیم
همان ز شرم کرم سرفکنده ایم چو بید
چو نخل در عوض سنگ اگر چه بر دادیم
به جان مضایقه با دوستان چگونه کنیم؟
چو گل به دشمن خونخوار خویش سر دادیم
تریم چون صدف از ابرو همتش صائب
اگر چه در عوض قطره اش گهر دادیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دردها و رنجهای عاشقانه سخن میگوید. او به مرغان نامهبر خط نجات میدهد و جان تهیدست را از عشق غنی میکند. علیرغم سختیهای خزان و دردهای عمیق، شاعر با بوی گل و توشه سفر به سراغ عشق میرود. او دعاهایی برای میفروشان میکند تا آنها را از حال خود آگاه کنند، زیرا او به خاطر عشق و دوست داشتن، خون جگر خود را داده است. شاعر از خمار هستی و دردسرهای ناشی از آن صحبت میکند و از بیرمقی زمانه احساس ناامیدی میکند. در نهایت، او از سختیهای عشق و فداکاری برای دوستانش سخن میگوید و به رابطهای عمیق با دشمنانش اشاره میکند. به طور کلی، شعر به احساسات عمیق و پیچیده عشق و فداکاری در برابر سختیها و دشمنیها پرداخته است.
هوش مصنوعی: ما با اشکهای خود درد و دلمان را نوشتهایم و با این نوشته به پرندگان پیک نامه فرستادهایم تا ما را نجات دهند.
هوش مصنوعی: از عشق، کسی که بیچیز و تهیدست بود را ثروتمند و غنی ساختیم و به واسطه بوی گل، در صبح به او هدیهای برای سفر دادیم.
هوش مصنوعی: خزان بیرحم و دلسرد بیتوجه به مشکلات ما ادامه دارد، حتی اگر ما با تمام قدرت و زیبایی خود تلاش کنیم و بر سر آن مقاومت کنیم.
هوش مصنوعی: از شما خواهش میکنم دعاهایی را به میفروشان برسانید، زیرا ما برای آرامش و خوشحالیامان، زجر و رنج زیادی را متحمل شدهایم.
هوش مصنوعی: ما در حالتی از مستی و نشئگی زندگی میکنیم که مثل تیزی تیغ میشکند. بیهوده به پیر میخانه زحمت و دردسر دادهایم.
هوش مصنوعی: کدام رشتهی ساز به نوازندگان خوشصدا اجازه داد که با نواختن خود شادی ایجاد کنند؟ در حالی که ما جانمان را با درد و رنج به قربانی میدهیم.
هوش مصنوعی: ما از شرم کرم، سر به زیر داریم و مانند بید و نخل، حالتی خجالتزده داریم؛ اگرچه در برابر سنگ، چیزی نداشتهایم که بدهیم.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانیم از جان خود در نزد دوستان کم بگذاریم وقتی که مثل گل، جان خود را به خاطر دشمن خونیمان فدای کردهایم؟
هوش مصنوعی: به سختی و زحمت، همت خود را مانند صدفی که در دریا زندگی میکند، حفظ کن. اگرچه در عوض، از ما فقط یک لحظه یا قطره از ارزشهایمان را به دست میآوریم، اما این تلاش و همت ارزشمند است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.