ز گمرهی خود از روی رهنما خجلم
شکسته کشتیم از سعی ناخدا خجلم
من خراب کجا جام لاله رنگ کجا
چو دست ماتمی از بیعت حنا خجلم
گهی به برگ گلی سرفراز می کندم
درین چمن ز هواداری صبا خجلم
چرا به خاک بماند نشان گمنامان
به شاهراه محبت ز نقش پا خجلم
من و جدایی و آنگاه زندگی بی تو
به زندگی تو کز عمر بیوفا خجلم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر از احساس خجالت و شرمندگی خود در موارد مختلف سخن میگوید. او از وقایع زندگیاش و تلاشهای بینتیجهاش یاد میکند و به حسرت و جدایی اشاره دارد. شاعر به عشق و محبت اشاره میکند و از غم و تنهاییاش پس از جدایی از معشوق سخن میگوید. او همچنین به نمادها و نشانههای عشق و یادها در زندگیاش اشاره میکند و از اینکه چگونه این نشانهها برای او محلی از خجالت و شرم شدهاند، احساس غم میکند. در کل، اشعار بیانکننده عواطف عمیق و درد جدایی و عاشقانههای ناکام شاعر است.
هوش مصنوعی: از اینکه به خاطر گمراهی خودم، به راهنمایی دیگران شرمندهام، و از تلاش بیفایده خودم هم ناامید و شرمگینم.
هوش مصنوعی: من در حالتی نابسامان به سر میبرم و هیچ شباهتی به رنگ زیبای گل لاله ندارم. احساس ناخوشایندی دارم زیرا نمیتوانم به راحتی از عهد و پیمانی که با حنا بستهام، فاصله بگیرم.
هوش مصنوعی: گاهی به خاطر زیبایی و لطافت یک گل، در این گلزار خود را سرشار از شادی احساس میکنم، اما به خاطر محبت نسیم، شرمنده میشوم.
هوش مصنوعی: چرا باید نشانههای ناشناختهها در خاک باقی بماند؟ من از رد پاهایی که در مسیر محبت وجود دارد، شرمگین هستم.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر از درد جدایی و زندگی بدون معشوق صحبت میکند. او احساس میکند که زندگیاش بدون حضور محبوب خالی و ناراحتکننده است. همچنین، از اینکه نمیتواند با او باشد، به نوعی احساس شرم و نارضایتی از عمرش دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.