ز بیم هجر شب وصل یار می لرزم
میان بحر ز بیم کنار می لرزم
یکی است نسبت هجران و وصل با دل من
به یک قرار من بیقرار می لرزم
زمین ز زلزله برخود چنان نمی لرزد
که من ز جلوه آن شهسوار می لرزم
شود ز سبزه بیگانه خون گل پامال
ز خط سبز بر آن گلعذار می لرزم
به یک جهان دل بیتاب، رشته ای چه کند
بر آن دو سلسله مشکبار می لرزم
کمان سخت پر و بال تیر می گردد
ز بیم هجر در آغوش یار می لرزم
چنان که بیجگر از غم به خویش می لرزد
من از مشاهده غمگسار می لرزم
کجاست سوخته ای تا دهد حیات مرا
که من به خرده جان چون شرار می لرزم
وطن به عزت غربت نمی رود از دل
چو آب در گهر شاهوار می لرزم
اگر چه هست گناه من از شمار افزون
همان ز پرسش روز شمار می لرزم
چه سرو تهمت آزادگی است بر من بار
که من به برگ خود افزون زبار می لرزم
خط مسلمی آفت است بی برگی
تو از خزان و من از نوبهار می لرزم
به راستی نتوان شد ز تیر مار ایمن
من از مساعدت روزگار می لرزم
به لاله زار نلرزد دل صبا صائب
چنین که من به دل داغدار می لرزم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات عمیق خود درباره عشق، جدایی و غم سخن میگوید. او از بیم جدایی از معشوق میلرزد و این لرزش را با لرزش زمین در اثر زلزله مقایسه میکند. شاعر به وضوح نشان میدهد که هجران و وصال بر دل او اثر گذاشته و او در این احساسات بیقرار است. او همچنین به تضاد عشق و درد اشاره میکند و میگوید که غم و غصهاش به اندازهای است که مانند بیجگر یا سوختهای که به دنبال حیات است، لرزیده و نگران است. نهایتاً، شاعر به این نتیجه میرسد که با وجود تمام دردها و گناهانش، هنوز هم عشق و امید در دلش زنده است و به شدت از جدایی رنج میبرد.
هوش مصنوعی: از ترس جدایی از یارم، در شب وصال او میلرزم و مثل این که در دریای پرموج هستم، از ترس نزدیک شدن به ساحل میلرزم.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر دوری و اتحاد با معشوق حالتی ناپایدار و لرزان دارد؛ هر دو حالت برای من به یک اندازه مهم و تاثیرگذارند.
هوش مصنوعی: زمین به خاطر زلزلهای که رخ میدهد، اینقدر نلرزد که من از زیبایی و جلوه آن جوانمرد میلرزم.
هوش مصنوعی: از میان سبزهها و گیاهان، خون گل پایمال میشود، و من از خط سبز روی آن چهره گل، دچار لرزش و تکان میشوم.
هوش مصنوعی: دل بیتاب من که به یک دنیا میلرزد، چه نیازی به رشتهای دارد که بر آن دو خط مشکین قرار بگیرد؟
هوش مصنوعی: کمان به خاطر ترس از جدایی، تیر را در آغوش یار به شدت میلرزد.
هوش مصنوعی: من از دیدن کسی که برای دیگران تسکین دهنده غم و اندوه است، به اندازه کسی که از درد و رنج خود میلرزد، متاثر و نگران میشوم.
هوش مصنوعی: کجاست آن کسی که با وجود سوختگیاش میتواند به من زندگی بدهد؟ چون من با هر لحظه از زندگیام مانند شمعی در حال لرزیدن هستم.
هوش مصنوعی: وطن هیچ وقت از دل فراموش نمیشود، حتی اگر در دوری و غربت باشیم. مانند آب که در دل گوهر، آرام و لرزان است، احساس تعلق به وطن همیشه در دل ما وجود دارد.
هوش مصنوعی: هرچند که گناهان من بسیار است و شمارش آنها دشوار، اما از اینکه در روز حساب مورد سؤال قرار بگیرم میترسم.
هوش مصنوعی: این نوشته به نوعی از احساس عدم استقامت و ضعف در خود اشاره دارد. گوینده خود را به درخت سرو تشبیه کرده و نشان دهنده تحمل سختیها و فشارهایی است که بر او وارد میشود. او احساس میکند که بر اثر این فشارها، حتی به میزان برگهایش نیز دچار لرزش و ناپایداری شده است. این بیان میتواند نمادی از آزادی و شرافت، و در عین حال نشاندهنده fragility (نازکی) و آسیبپذیری در برابر مشکلات باشد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد در زندگی، نشانههای واضحی وجود دارند که میتوانند از مشکلات و خطرات خبر بدهند. تو که در زمان خاصی از سال به سر میبری و هنوز رنگ و زیبایی خود را حفظ کردهای، در واقع به نوعی در امان از مشکلات هستی. اما من که در زمان دیگری هستم و در حال تجربه فصل جدیدی هستم، از این تغییرات به شدت نگران و مضطرب هستم.
هوش مصنوعی: به حقیقت نمیتوان از آسیبهای زندگی در امان بود و از کمکهای روزگار همیشه ترس دارم.
هوش مصنوعی: دل نسیم به خاطر زیبایی لاله زار نمیلرزد، اما من به خاطر درد و رنجی که در دلم دارم، همواره در نوا هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.