لب خموش و زبان گزیدهای دارم
چو بوی گل نفس آرمیدهای دارم
سبک رکاب نیم همچو رنگ بیجگران
سلاح جنگ عنان کشیدهای دارم
چو آفتاب خموشم به صدهزار زبان
نه همچو صبح دهان دریدهای دارم
کمند وحدت من چار موجه دریاست
ز بار درد، دل آرمیدهای دارم
چو تاک، هرزه مرس نیست آب دیده من
سرشک پای به دامن کشیدهای دارم
سر من از رگ سودا شده است خامه موی
همیشه در خم زلف خمیدهای دارم
به سایه پر و بال هما نمیلرزم
سر به جیب قناعت کشیدهای دارم
سزای بیادبان را به من حوالت کن
که شست صاف و کمان کشیدهای دارم
ز آفتاب قیامت نمیروم از جای
سپند آتشرخسار دیدهای دارم
ز خانه گرچه چو مژگان نرفتهام بیرون
چو اشک نام به عالم دویدهای دارم
مپرس حال دل از تیغ غمزهاش صائب
بهل که آبله خار دیدهای دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و احوال شاعر میپردازد که در آن خود را با تصاویری زیبا و نمادین توصیف میکند. شاعر با بیان اینکه زبانش گزیده و لبهایش خموشاند، به احساس درونی و عواطف عمیق خود اشاره میکند. او به احساس تنهایی و درد دلش میپردازد و میگوید که کمند وحدت او همچون دریای آرام است. شاعر همچنین از بیادبیها و آزارها که به او رسیدهاند، گلایه میکند و به تحمل و صبر خود در برابر مشکلات اشاره میکند. در نهایت، او از وضعیت روحی خود در برابر مصائب زندگی مینویسد و به نوعی به خواننده میفهماند که در عین حال که درونش پر از درد و رنج است، اما به تناسب آن به آرامش و صبر نیز دست یافته است.
هوش مصنوعی: من ساکت هستم و زبانم را در دندان گرفتهام، اما همچون بوی گل، نفس لطیفی دارم.
هوش مصنوعی: من همچون رنگ سلاح جنگ، با سبکی خاص و آزاد، در حال حرکت و کنترل کردن اوضاع هستم.
هوش مصنوعی: من همچون آفتاب ساکت و آرام هستم که با صدها زبان سخن میگوید، نه مانند صبح که دندانهایش را نشان میدهد و بیپروا صحبت میکند.
هوش مصنوعی: من در دل خود دریاچهای پر از درد و غم دارم، و این دریا چهار موج دارد که نشان از وحدت من است.
هوش مصنوعی: مانند تکیهگاه ناپایداری که بیهدف است، من هم دچار بینظمی و نابسامانی شدهام و اشکهای من بهسان دانههای باران بر دامانم ریخته میشود.
هوش مصنوعی: برای من احساساتی عمیق و شدید به وجود آمده، مانند حالتی که در اثر عشق یا شور و شوق به کسی به سر میبرم. این احساسات در من چنان قوی هستند که نمیتوانم آنها را کنترل کنم. در این حال، همواره در حال فکر کردن به زیباییهای معشوق هستم که به من الهام میدهد.
هوش مصنوعی: من تحت تأثیر محبت و عظمت پرندهای به نام هما قرار نمیگیرم، زیرا در دل خود به قناعت و رضایت دست یافتهام.
هوش مصنوعی: به کسانی که بیاحترامی میکنند، پاسخ مناسب و مؤثری بدهید، چرا که من توانایی و قدرت لازم برای مقابله با آنها را دارم.
هوش مصنوعی: از نور آفتاب قیامت هرگز از مکان خود حرکت نخواهم کرد، زیرا چهرهام مانند آتش، درخشان و پرحرارت است.
هوش مصنوعی: با اینکه از خانه بیرون نرفتهام، اما همچون اشکی که از چشم میریزد، نامم در دنیا پخش شده و شناخته شده است.
هوش مصنوعی: از او حال دلم را نپرس، چرا که درد و رنجی دارم که ناشی از زخمهای بیرحم اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم
زگریه بادهٔ ناب چکیده ای دارم
گل بهشت قناعت بود سرافرازی
چو کوه، پای به دامن کشیده ای دارم
هوای باغ و سر گلشنم چو بلبل نیست
[...]
چو گل ز دست تو جیب دریدهای دارم
چو لاله دامن در خون کشیدهای دارم
به حفظ جان بلا دیده سعی من بیجاست
که پاس خرمن آفت رسیدهای دارم
ز سردمهری آن گل چو برگهای خزان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.