به حرف پوچ مرا عمر شد تباه تمام
فغان که خرمن من گشت خرج آه تمام
فریفت طبع شریف مرا جهان خسیس
پریدنم چو نظر شد به برگ کاه تمام
ز من چو دیده قربانیان حساب مجو
که عمر من بسر آمد به یک نگاه تمام
چه نسبت است به مجنون ساده لوح مرا
که شد ز مشق جنونم زمین سیاه تمام
اگر چو مشمع خموشم به روز معذورم
که شب شود نفسم خرج مد آه تمام
ز اهل فقر مرا می رسد کله داری
اگر به ترک تعلق شود کلاه تمام
نمی توان ز نشان پی بی نشان بردن
و گر نه سنگ نشان است سنگ راه تمام
چو سود ازین که چو یوسف عزیز خواهم شد
مرا که عمر به زندان گذشت و چاه تمام
کجاست نیستی جاودان، که بیزارم
از آن حیات که گردد به سال و ماه تمام
لباس پرده عیب است بی کمالان را
که زیر ابر نماید عیار ماه تمام
ز آفتاب چه تقصیر، کم عیاری ماست
که همچو ماه گهی ناقصیم و گاه تمام
گواه خام چه سازد به دعوی ناقص
ز عذر لنگ شود بیشتر گناه تمام
که می تواند بر حرف من نهاد انگشت
چنین که نامه خود کرده ام سیاه تمام
خوشا کسی که درین انجمن کند صائب
چو شمع زندگی خود به اشک و آه تمام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر نارضایتی عمیق شاعر از زندگی و گذر عمرش است. او احساس میکند که زمانش با حرفهای بیفایده و سرنوشتهای تلخ تلف شده و حسرت میخورد که چگونه دنیا او را فریب داده است. شاعر به ناکامیها و دردهای خود اشاره میکند و از بیفایده بودن تلاشهایش در جهات مختلف سخن میگوید. او مخاطب را به تفکر در مورد مسائلی چون حقیقت و ارزشهای زندگی دعوت میکند و نهایتاً از زندگی خویش به عنوان یک قربانی یاد میکند که پر از غم و حسرت است. در نهایت، او آرزوی کسانی را میکند که زندگی خود را با ارزش و هدف میگذرانند.
هوش مصنوعی: زندگی من به خاطر صحبتهای بیفایده و بیمعنی هدر رفت و تمامی نالهها و درد دلهایم باعث شد همه چیز را از دست بدهم.
هوش مصنوعی: دنیا با طبع نیکو و ارجمند من بازی کرد و مرا فریب داد. وقتی به برگ کاه نظر کردم، متوجه شدم که چقدر بیارزش است و به سرنوشت ناچیزی دچار شدم.
هوش مصنوعی: به خاطر نگاهی که از من کشیدهای، عمرم به یک لحظه به پایان رسید. پس به حساب قربانیان من نپرداز.
هوش مصنوعی: این جمله به بیان احساسات عمیق و حالت روحی یک فرد میپردازد. فرد از خود میپرسد که او چه نسبتی با مجنون (شخصیتی عاشق و دیوانه) دارد. او خود را فردی سادهلوح میداند، و در ادامه به تجربهاش از جنون اشاره میکند که به خاطر آن، زندگیاش به سیاهی و تاریکی گراییده است. در واقع، او حس میکند که عشق و دلدادگیاش بر او تأثیر گذاشته و سبب شده که زندگیاش دچار تغییرات و مشکلاتی شود.
هوش مصنوعی: اگر در روز ساکت و بیصدا باشم، معذورم زیرا شب که میشود، نفسم بهگونهای صرف میشود که به شدت به ناله و آه میانجامد.
هوش مصنوعی: از اهل فقر اگر به من چیزی برسد، بر هر کسی که به دنیا و تعلقاتش وابسته است، برتری خواهم داشت.
هوش مصنوعی: نمیتوان از نشانهای که وجود ندارد، راهی را پیدا کرد؛ و اگر چنین میتوانستیم، سنگ نیز میتوانست به ما علامت دهد که راه کجاست.
هوش مصنوعی: زندگی من در سختی و درد گذشته است و حالا چه فایده که امیدوارم مثل یوسف عزیز شوم، در حالی که عمرم در زندان و مشکلات سپری شده است و از همه چیز محروم شدهام.
هوش مصنوعی: از کجای عدم دائمی، که از زندگیای که به وقت و زمان محدود باشد، بیزارم.
هوش مصنوعی: لباس زشت و بیکیفیت باعث میشود که افراد فاقد کمال و مهارت به نظر بیایند، همانطور که زیر ابر، زیبایی و درخشش ماه کامل پنهان میشود.
هوش مصنوعی: آفتاب که تقصیری ندارد، نقص ماست که گاهی مانند ماه ناتمام و گاهی کامل به نظر میرسیم.
هوش مصنوعی: شاهد خام نمیتواند در مورد ادعای نادرست چیزی بگوید، چون به دلیل ناتوانی در ارائه دلیل قوی، بیشتر بر گناه خود میافزاید.
هوش مصنوعی: کسی میتواند با انگشت بر حرف من اشاره کند و بگوید که متن مرا کاملاً سیاه کردهام.
هوش مصنوعی: خوشا آن کسی که در این محفل مانند شمع، زندگیاش را با اشک و آه پر کند و دل خود را با احساساتش روشن نگه دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نماند خون دل و کار عشق در پیش است
چنان که آب شود در میان راه تمام
ز بس شدم همه تن صرف دیدنش چون شمع
نماند یک سر مویم چو شد نگاه تمام
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.