ما نه زان بیخبرانیم که هشیار شویم
یا به بانگ جرس قافله بیدار شویم
ما در آن صبح بنا گوش صبوحی زده ایم
در قیامت چه خیال است که هشیار شویم
فتح بابی نشد آیینه ما را ز جلا
نیست بی صورت اگر در ته زنگار شویم
مغز ما را نه چنان عشق پریشان کرده است
که مقید به پریشانی دستار شویم
ما که از پشت ورق روی ورق می خوانیم
به که قانع به نقاب از رخ دلدار شویم
بحر و کان در نظرش چشم ترست و لب خشک
حسن او را به چه سرمایه خریدار شویم
ما که قانع زبهاریم به نظاره خشک
ادب این است که خار سر دیوار شویم
سرما در قدم دار فنا افتاده است
ما نه آنیم که بر دوش کسی بار شویم
عقل کرده است زمین گیر چون مرکز مرا را
مگر از گردش آن چشم به پرگار شویم
می شود از نفس سوخته عالم تاریک
ما به این شوق اگر قافله سالار شویم
تا به کی صرف به گفتار شود نقد حیات
صائب آن به که دگر بر سر کردار شویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وضعیت انسانی اشاره میکند که در جهل و بیخبری به سر میبرد و به دنبال بیداری حقیقی نیست. او بیان میکند که ما در حالت خواب و غفلت به سر میبریم و حتی صداهای بیدارکننده هم نمیتوانند ما را آگاه کنند. عشق و اشتیاق ما در این وضعیت نمیتواند ما را به عمل وادارد و در عوض ما از ظواهر و اشکال ظاهری راضی شدهایم. شاعر به ما یادآوری میکند که برای رسیدن به حقیقت، باید از این خواب غفلت بیدار شویم و تنها از گفت و گوها فراتر رفته و به کردار و عمل پایبند شویم. در نهایت، او بر این نکته تأکید دارد که زندگی فراتر از کلمات و توهمات باید باشد و باید به دنبال تجربههای عمیقتری باشیم.
هوش مصنوعی: ما از آن دسته انسانها نیستیم که با آگاه شدن یا صدای جرس قافله بیدار شویم.
هوش مصنوعی: ما در آن صبح زود، مشغول لذت بردن از حال خوب هستیم. در آن روز قیامت، چه ایدهای داریم که بخواهیم بیدار شویم و از خواب خوش خارج شویم؟
هوش مصنوعی: باز شدن دروازهای برای ما اتفاق نیفتاد؛ آینه ما بدون درخشش است. اگر در عمق زنگار قرار بگیریم، بدون شکل خواهیم بود.
هوش مصنوعی: عشق ما را به قدری دچار آشفتگی نکرده که نتوانیم به آرامش برسیم و کنترل اوضاع را از دست بدهیم.
هوش مصنوعی: ما که فقط از روی کلمات نوشته شده به معانی آنها پی میبریم، بهتر است به زیبایی و جذابیت واقعی عشق و معشوق راضی شویم، به جای اینکه تنها به ظاهر و نقاب تکیه کنیم.
هوش مصنوعی: در نظر او، دریا تنها به مانند چشمی گریان و لب خشک به نظر میآید و حالا ما باید با چه چیزی زیبایی او را خریداری کنیم؟
هوش مصنوعی: ما از بهار راضی هستیم؛ فقط به تماشای اصول خشک ادب بسنده میکنیم. این وضعیت ما را به جایی میرساند که به مانند خاری بر دیوار تبدیل شویم.
هوش مصنوعی: سرما و سختی مشکلات به ما نزدیک شدهاند و ما شخصیت و قوتی داریم که نمیخواهیم به دوش کسی باری باشیم، بلکه خودمان با قدرت و ارادهامان بر چالشها غلبه میکنیم.
هوش مصنوعی: عقل در لحظهای به حالت سکون و فرود آمده است، مانند مرکزی که بیتحرک مانده. شاید بتوانیم با چرخش آن، نگاهی تازه و وسیعتر به اوضاع بیندازیم.
هوش مصنوعی: اگر بتوانیم از دل درد و رنجی که داریم، به شوق و انگیزهای برسیم، ممکن است که به رهبری گرایشهای مثبت و امیدها نائل شویم.
هوش مصنوعی: تا کی باید فقط به حرف زدن در مورد زندگی بسنده کنیم؟ بهتر است به جای این کار، روی اعمال و رفتار خود تمرکز کنیم و آنها را بهبود بخشیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روز شادی است بیا تا همگان یار شویم
دست با هم بدهیم و بر دلدار شویم
چون در او دنگ شویم و همه یک رنگ شویم
همچنین رقص کنان جانب بازار شویم
روز آن است که خوبان همه در رقص آیند
[...]
ما نه زان بیخبرانیم که هشیار شویم
یا به بانگ جرس قافله بیدار شویم
وقت آنست که جوینده اسرار شویم
بگذاریم تن کار و دل کار شویم
روح را پاک بر آریم ز آلایش تن
پیشتر ز آنکه اجل آید و مردار شویم
چند ما را طلبد یار و تغافل ورزیم
[...]
ساقیا رخ بنما تا همه از کار شویم
آنقدر می به قدح ریز که سرشار شویم
خبر از وضع جهان مرده دلی می آرد
مصلحت نیست درین مرحله هشیار شویم
ای خوش آن روز که دین در سر زلف تو کنیم
[...]
خیز تا معتکف خانۀ خمار شویم
سر به پیشش بسپاریم و سبکبار شویم
زلف ساقی بهکف آریم و به بانگ و دف و چنگ
مست از خانه سوی کوچه و بازار شویم
دمبهدم با رخ افروخته از آتش می
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.