خواب سنگینی از افسانه غفلت داریم
قطره ای چشم از آن ابر مروت داریم
سادگی بین که به این روی سیه چون دل شب
از دعای سحر امید اجابت داریم
عذر عصیان نتوان خواست به این عمر قلیل
نیست از غفلت اگر فکر اقامت داریم
در قیامت چه خیال است که گردیم سفید
از سیه رویی خود بس که خجالت داریم
کوه از سیل حوادث به کمر می لرزد
ما همان پشت به دیوار فراغت داریم
گوشه ای کو که چو قرآن دل ما جمع کند
دل سی پاره ای از حلقه صحبت داریم
شمع روشن گهران را غم سربازی نیست
جای سیلی به رخ از دست حمایت داریم
دل ما سوختگان را زده شیرینی جان
دم آبی طمع از تیغ شهادت داریم
برنگرداند اگر حسن غیور تو ورق
صبر بر وعده دیدار قیامت داریم
خجلت بی ثمری مانع دیوانه ماست
صائب اندیشه گر از سنگ ملامت داریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.