جز غبار از سفر خاک چه حاصل کردیم
سفر آن بود که ما در قدم دل کردیم
دامن کعبه چه گرد از رخ ما پاک کند
ما که هر گام درین راه دو منزل کردیم
دست از آن زلف بدارید که ما بیکاران
عمر خود در سر یک عقده مشکل کردیم
باغبان بر رخ ما گو در بستان مگشا
ما تماشای گل از روزنه دل کردیم
هر چه جز یاد حق، از دامن دل افشاندیم
خاک در دیده اندیشه باطل کردیم
آسمان بود و زمین، پله شادی با غم
غم و شادی جهان را چو مقابل کردیم
دل ما مفت نشد مشرق انوار یقین
چشم را در سر روشنگری دل کردیم
ای معلم سر خود گیر که ما چون گرداب
قطع امید ز سر رشته ساحل کردیم
آه اگر در جگر تیغ گوارا نشود
مشت خونی که نثار ره قاتل کردیم
رفت در کار سخن عمر گرامی صائب
جز پشیمانی ازین کار چه حاصل کردیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و تجربیات شاعر در مسیر زندگی میپردازد. شاعر به این میاندیشد که چه چیزی از سفر زندگی به دست آوردهاند و میبیند که بیشتر از غبار و یاد خدا چیزی نصیبشان نشده است. او به خود انتقادی میپردازد و به دشواریهای زندگی اشاره میکند که نتوانستهاند از آنها رهایی پیدا کنند. در انتها، از معلم میخواهد که به خود بیاندیشد، زیرا آنها در این مسیر پر از غم و شادی، تنها به پشیمانی رسیدهاند و هیچ دستاوردی جز اندوه و ناکامی نداشتهاند.
هوش مصنوعی: از سفر به خاک فقط غبار و خاکستر نصیبمان شد؛ آن سفر واقعاً معنا نداشت، مگر اینکه دل ما در این مسیر به حرکت درآمده باشد.
هوش مصنوعی: دامن کعبه چگونه میتواند زنگارهای چهره ما را از بین ببرد؟ ما که در این مسیر هر قدم دو منزل را پیمودهایم.
هوش مصنوعی: بهتر است از دست زلف آن محبوب دست بردارید، زیرا ما افراد بیکار در طول عمر خود به خاطر یک مشکل کوچک، زحمت و تلاش زیادی کردهایم.
هوش مصنوعی: باغبان از ما میخواهد که در باغ، در را باز نکنیم، زیرا ما از روزنه دل خود به تماشای گلها مشغولیم.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به غیر از یاد خدا از دل خود دور کردیم، باعث شد که چشمهای تفکر ما به افکار غلط آغشته شود.
هوش مصنوعی: آسمان و زمین وجود داشتند و شادی و غم مانند پلههایی بودند که در کنار هم قرار گرفته بودند و ما دنیا را به این دو حالت مقابل هم مشاهده کردیم.
هوش مصنوعی: دل ما به هیچ قیمتی بیسبب و مفت نشد؛ ما با چشم خود در روشنایی حقیقت، نور یقین را در دل خود حس کردیم.
هوش مصنوعی: ای معلم! خود را درگیر نکن، زیرا ما مانند گردابی هستیم که امیدمان را از دست دادهایم و دیگر به ساحل و راه حل نگاه نمیکنیم.
هوش مصنوعی: اگر این درد در دل انسان جای گیرد، خونیندلانی که به خاطر راهی که قاتل در پیش گرفته، فدای او شدهاند، بیفایده خواهد بود.
هوش مصنوعی: عمر گرانبهایمان را صرف گفتگو و سخن گفتن کردیم، اما در نهایت تنها چیزی که به دست آوردیم، پشیمانی از انجام این کار بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
جز غبار از سفر خاک چه حاصل کردیم؟
سفر آن بود که ما در قدم دل کردیم
دامن کعبه چه گرد از رخ ما پاک کند؟
ما که هر گام درین راه دو منزل کردیم
دست ازان زلف بدارید که ما بیکاران
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.