از غم زلف تو در دام بلا افتادیم
چه هوا در سر ما بود و کجا افتادیم
بوی پیراهن مصریم که از بی قیدی
در گریبان گل و جیب صبا افتادیم
پوست بر پیکر ارباب جنون زندان است
سستی ماست که در بند قبا افتادیم
همچنان منتظر سرزنش خار و خسیم
گرچه چون آبله در هر ته پا افتادیم
خضر توفیق بود تشنه تنها گردان
بی سبب در عقب راهنما افتادیم
تکیه بر عقل مکن پیش زنخدان بتان
که درین چاه مکرر به عصا افتادیم
موجه سبزه زنگار گذشت از سر ما
تا از آن آینه رخسار جدا افتادیم
صائب افسانه زلفش به جنون انجامید
در کجا بود حکایت، به کجا افتادیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.