چند از ساده دلی زخم هوس بردارم؟
به که این آینه از پیش نفس بردارم
من که چون برگ خزان بال و پرم ریخته است
به چه امید دل از کنج قفس بردارم؟
آفت حرص ز شمشیر دو دم بیشترست
چون دو دست از سر خود همچو مگس بردارم؟
گل به دشمن نزنند اهل مروت، ورنه
من نه آنم که زبونی ز عسس بردارم
راه خوابیده ز بیدار دلان میگردد
دست اگر از دهن خود چو جرس بردارم
عشق خواهد ز هوس کرد سبکبار مرا
از ره سیل چه افتاده که خس بردارم؟
آنقدر مهلت از ایام توقع دارم
که از آیینه دل زنگ هوس بردارم
زان بود بستر و بالین من از گل چو نسیم
که خس و خار ز راه همه کس بردارم
در شبستان جهان روشن از آنم چون صبح
که غبار از دل عالم به نفس بردارم
بلبلی نیست درین باغ ز من قانعتر
فیض آغوش گل از چاک قفس بردارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس ناامیدی و ضعف در مواجهه با عشق و هوس است. شاعر به سادگی خود میتازد و از درد و زخمهای ناشی از تمایلات انسانی سخن میگوید. او در وضعیت ظاهر افسرده و بیپروا، با اشاره به جاذبههای فریبنده دنیا، بیمیلی خود را به تغییر و تلاش ابراز میکند. شاعر همچنین میگوید که در این جهان پر از ناسازگاری، او به دنبال رهایی از بار سنگین هوس و در نهایت به آرامش و روشنایی فکر است. او به خواب و آرزوهایش مینگرد و در نهایت به پیروزی بر دشواریها و یافتن آرامش در دل خود امیدوار است.
هوش مصنوعی: چقدر باید از بیگناهی و سادگی خود آسیب ببینم؟ بهتر است که قبل از این که نفس خود را ببینم، از این آینه دور شوم.
هوش مصنوعی: من همچون برگهای پاییزی که دیگر پر و بالی ندارند، ناامیدم و نمیدانم با چه امیدی میتوانم از این قفس رهایی یابم.
هوش مصنوعی: آفت طمع و حرص از تیغ دو لبه خطرناکتر است. چطور میتوانم دو دست خود را مثل مگس از سرم جدا کنم؟
هوش مصنوعی: اهل مروت به دشمنان خود آسیب نمیزنند، اما من کسی نیستم که در برابر ظلم و بیعدالتی سکوت کنم و از ترس، قدرت عهدهدارانهای را بپذیرم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به زبانی ساده بگویم، این بیت به نوعی بیان میکند که مسیر زندگی، با افرادی که بیدار و هوشیار هستند، شکل میگیرد. و اگر من بتوانم از حرفهایی که در دلم دارم، به خوبی استفاده کنم، میتوانم در این مسیر حرکت کنم، انگار که جرس (زنگ) را برداشتهام و راه را برای دیگران باز میکنم.
هوش مصنوعی: عشق میخواهد که بدون بار سنگین هوسها، آزاد باشم. از چه راهی میتوانم عبور کنم تا از این آشفتگی رهایی یابم؟
هوش مصنوعی: من به قدری از روزگار انتظار دارم که بتوانم از دل خود داغ desires را پاک کنم.
هوش مصنوعی: به همین خاطر، بستر و بالین من از گل است، مانند نسیمی که بتواند همه علفها و خارها را از راه دیگران بردارد.
هوش مصنوعی: در دنیای پرنور، من مانند صبحی هستم که با دمیدن خود، غبار تکدر از دل عالم را برمیدارم.
هوش مصنوعی: در این باغ هیچ بلبل دیگری مثل من راضی نیست که از آغوش گل لذت ببرم و چاک قفس را بگشایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.