من از دشمن فزون از نفس کافر کیش می ترسم
ز دشمن دیگران ترسند و من از خویش می ترسم
نگاه موشکافان را نظر بر عاقبت باشد
ز نوش این جهان تلخ بیش از نیش می ترسم
میانجی سنگ ره می گردد ارباب توکل را
من از رهبر درین وادی ز رهزن بیش می ترسم
به عنوانی که می ترسند از رفتن گرانجانان
من از بودن درین زندان پر تشویش می ترسم
جنون سرکش من طوق فرمان برنمی دارد
ز بدمستان فزون از عقل دوراندیش می ترسم
دعای تنگدستان فتح را در آستین دارد
ز شاهان بیش من از مردم درویش می ترسم
گرانی می شود در صبح افزون خواب غفلت را
از آن صائب من از موی سفید خویش می ترسم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به انواع ترسهای خود اشاره میکند. او از دشمنی که در درون خود دارد بیشتر از دشمنان خارجی میترسد. به عاقبت کارهای دنیا و تلخیهای آن نیز نگران است. همچنین، ترس از رهبران و افرادی که به آنان اعتماد میکند، او را آزار میدهد. او از زندان ذهنی و اضطرابهای خود وحشت دارد و میترسد که عقلش از دست برود. در پایان نیز نگران است که غفلت و خواب بیتوجهی او را به عواقب بدی دچار سازد. در کل، این شعر انعکاسی از دروننگری و نگرانیهای عمیق شاعر است.
هوش مصنوعی: من از دشمنان خودم بیشتر از آنچه از کافرها بترسم، میترسم. دیگران از دشمنان خود میترسند، اما من از خودم میترسم.
هوش مصنوعی: من نگران عواقب زندگی دنیایی هستم که تلخیهایش بیشتر از شیرینیهایش است و به همین خاطر میترسم که دیگران نیز به آینده آن توجه داشته باشند.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که وقتی در مسیر زندگی به دنبال راهنمایی و پیشرفت هستیم، باید مراقب افرادی باشیم که ممکن است به ما آسیب برسانند. در واقع، برخی افرادی که در نقش راهنما ظاهر میشوند، ممکن است به جای کمک، باعث افت ما شوند. برای افرادی که به توکل و اعتماد به نفس اهمیت میدهند، این موضوع اهمیت بیشتری پیدا میکند.
هوش مصنوعی: من از اینکه عزیزانم از این زندان پراسترس بروند، نگران هستم.
هوش مصنوعی: دیوانگی سرکش من هیچگاه به دستورات پیروی نمیکند و من از کسانی که مست و دور از عقل هستند میترسم.
هوش مصنوعی: دعای افرادی که در تنگدستی به سر میبرند، قدرتی برابر با تقدیر شاهان دارد. اما من از مردم عادی و درویشتر میترسم.
هوش مصنوعی: در صبح، زمان خواب و بیخبری به پایان میرسد و افزایش گرانفروشی آغاز میشود. من از موهای سفیدی که دارم میترسم، چرا که نشانهای از پیری و گذر زمان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز حیلت سازی نفس صلاح اندیش می ترسم
نمی ترسم من از بیگانگان، از خویش می ترسم
نکردم هرگز از تیغ قضا پهلو تهی امّا
ز آه دردناک سینه های ریش می ترسم
به خود نسپرده ام در عاشقی هر چند ایمانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.