ما به چشم انجم و افلاک خار افشانده ایم
آستین چون شعله بر دود و شرار افشانده ایم
این طراوت نیست راه آورد ابر تنگدست
آستین ما در گریبان بهار افشانده ایم
داغ انجم بر دل گردون ز آه گرم ماست
ما بر این خاکستر این مشت شرار افشانده ایم
چون سبو در خون چندین ساغر می رفته ایم
تا ز روی چشم او گرد خمار افشانده ایم
آسمان را غوطه در گرد کدورت داده ایم
هرگه از آیینه خاطر غبار افشانده ایم
چون نیندازند در آتش، چگونه نشکنند؟
میوه بر فرق جهان چون شاخسار افشانده ایم
آه ما دارد بناگوش فلکها را کبود
سنگ انجم ما بر این نیلی حصار افشانده ایم
از بیابان لاله و از بحر مرجان سر زده است
خون گرمی تا ز چشم شعله بار افشانده ایم
غیر دود دل چه خیزد از کلام آتشین؟
در زمین کاغذین تخم شرار افشانده ایم
چون به لفظ و معنی ما می رسی باریک شو
طره سنبل به روی نوبهار افشانده ایم
شعر یکدست تو صائب تا چمن افروز شد
آستین بر روی گلهای بهار افشانده ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به روایت احساسات و تاثیرات عمیق و آتشین انسان بر جهان اطرافش میپردازد. شاعر از عشقی سوزان و تاثیرگذار سخن میگوید که مانند شعلهای بر رخسار آسمان و زمین میتابد. او تصاویری از زیبایی طبیعت و احساسات عاطفی را در هم میآمیزد و از داغی دل و مظاهر زیبایی مانند گلها و بهار صحبت میکند. شاعر همچنین به تضاد میان آتش و خاکستر، روشنایی و تاریکی اشاره دارد و نشان میدهد که چگونه عشق و درد میتوانند به صورت نمادین در عالم هستی اثرگذار باشند. به طور کلی، این شعر یک تجلی از احساسات غنی و وجودی است که در دنیای شاعرانه به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: ما با نگاه خود به ستارهها و آسمان زخمهایی زدهایم و آستین خود را مانند شعلهای بر روی دود و آتش پاشیدهایم.
هوش مصنوعی: این شادابی و تازگی چیزی نیست که به خاطر باران کممقدار به دست آمده باشد، بلکه ما آستین خود را در میان گلهای بهاری پر از زیبایی و رنگ کردهایم.
هوش مصنوعی: دل آسمان به خاطر آرزوهای ما داغ و سوزان است. ما بر این خاکستر، تکههای آتش و امید را پراکندهایم.
هوش مصنوعی: ما همچون سبویی هستیم که بارها در خون دل غوطهور شدهایم تا فقط برای خاطر نازکحالش، گرد خمار را بر چهرهاش بپاشیم.
هوش مصنوعی: ما به آسمان، حسی از گرفتگی و غم دادهایم و هر بار که به یاد خاطرات خود میافتیم، غباری از اندوه بر دلمان نشسته است.
هوش مصنوعی: اگر میوه را در آتش نیندازند، چگونه میتواند بشکند؟ ما میوههای این دنیا را مانند شاخههایی پراکنده کردهایم.
هوش مصنوعی: ما به آسمان عمیق خود نالهای میزنیم که رنگ آن را تغییر داده و از سنگر سختیهای زندگی، ما رنگی تاریک بر این حصار نیلی افکندهایم.
هوش مصنوعی: خون گرمی که از بیابان لاله و دریا مرجان به وجود آمده، به دلیل اشکهایی است که از چشم شعلهور ما سرازیر شدهاند.
هوش مصنوعی: از کلمات پرشور و آتشین ما، جز غم و دودی برنمیخیزد. در دنیایی که مانند کاغذ است، ما بذر آتش و شور گذاشتهایم.
هوش مصنوعی: وقتی به روح و مفهوم حرفهای ما پی میبری، باید دقت کنی که ما زیبایی را مانند گلهای سنبل در بهار به نمایش گذاشتهایم.
هوش مصنوعی: شعر زیبا و هماهنگ تو، صائب، به مانند باغی که پر از گلهای بهار است، آستین بر روی گلها کشیدهایم و آنها را به زیبایی درخشان کردهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما چو سرو از راستی دامن به بار افشاندهایم
آستین چون شاخ گل بر نوبهار افشاندهایم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.