ما وفاداری به اسباب جهان نسپرده ایم
لنگر تمکین به این ریگ روان نسپرده ایم
از ورق گردانی باد خزان آسوده ایم
دل به رنگ و بوی باغ و بوستان نسپرده ایم
از شتاب عمر ما را نیست بر خاطر غبار
ایستادن ما به این آب روان نسپرده ایم
از عزیزی شاد و از خواری مکدر نیستیم
امتیازی ما به ابنای زمان نسپرده ایم
قفل ما چون غنچه دارد از درون خود کلید
ما گشاد دل به دست دیگران نسپرده ایم
می کشد از خانه ما را جذبه طفلان برون
از جنون زوری به خود ما چون کمان نسپرده ایم
خودنمایی شیوه ما نیست چون نادیدگان
جوهر دل را به شمشیر زبان نسپرده ایم
با بزرگی از زمین صد پله ایم افتاده تر
شوکت و شانی به خود چون آسمان نسپرده ایم
هرچه از دولت به آگاهی سرآید نعمت است
هوشیاری ما به این رطل گران نسپرده ایم
بر لباس عاریت چون بخیه چسبیدن خطاست
ما به دولت دل چو این نودولتان نسپرده ایم
گر به سیم قلب می گیرند ما را مفت ماست
نقد انصافی به اهل کاروان نسپرده ایم
قانعیم از سرو و بید این چمن با سایه ای
ما برومندی به این بی حاصلان نسپرده ایم
با جنون ساده دل بوده است صائب کار ما
اختیار خود به عقل کاردان نسپرده ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر استقلال و خودکفایی انسان در برابر دنیای مادی و تغییرات زندگی است. شاعر تأکید میکند که ما به ظواهر و داراییهای دنیوی وابسته نیستیم و ارزشهای واقعی را در درون خود جستجو میکنیم. او میگوید که نباید به چیزهای گذرا و مادی دل ببندیم و از تجربههای زندگی درس بگیریم. همچنین اشاره دارد که هر آنچه از زندگی به دست میآوریم، باید با هوشیاری و قضاوت درست باشد و نباید اختیار خود را به دیگران بسپاریم. در نهایت، پیام شاعر دعوت به نوعی آزادی و واقعینگری است.
هوش مصنوعی: ما به وسایل و امکانات دنیوی وابسته نیستیم و دل به این چیزهای ناپایدار نسپردیم.
هوش مصنوعی: ما از تغییرات فصلی و وزش بادهای پاییز نگران نیستیم و دلنگرانیهایی درباره رنگ و بوی باغ و گلستان نداریم.
هوش مصنوعی: عمر ما به سرعت در حال گذر است و نمیتوانیم در برابر آن بایستیم؛ ما حتی نتوانستهایم آرامش و سکونی را که در این مسیر در حال جریان است، تجربه کنیم.
هوش مصنوعی: ما از دوستی یک عزیز خوشحالیم و از ناخوشیهای زندگی ناراحت نیستیم، چون برتری ما به دیگران وابسته به زمان نیست.
هوش مصنوعی: قفل وجود ما مانند غنچهای است که از درونش کلید بیرون میآید. ما دل خود را به دیگران نسپردهایم و همچنان در کنترل خود داریم.
هوش مصنوعی: بچهها ما را به شدت تحت تأثیر قرار میدهند و از خانه بیرون میکشند. ما بهقدری درگیر آنها هستیم که خودمان را در کنترل نداریم، مانند کمانی که بهسختی نگه داشته شده باشد.
هوش مصنوعی: ما اهل خودپسندی و خودنمایی نیستیم، زیرا افرادی که نمیتوانند ببینند، ارزش واقعی دل را با کلام بیهوده نفروختهاند.
هوش مصنوعی: ما با وجود بزرگی و عظمت خود، از زمین فاصله زیادی داریم، همچون که به آسمان دست نیافتهایم و شوق و عزتی که باید داشته باشیم، را به خود نگرفتهایم.
هوش مصنوعی: هر آنچه که از سرنوشتمان به ما میرسد، نعمت است و ما به هوشیاری و آگاهی خود در این زمینه ارزش قائل هستیم.
هوش مصنوعی: چسباندن بخیه به لباسی که امانت است کار نادرستی است. ما قلب خود را به دولت و دنیای فعلی همچون این افراد نادان نمیسپاریم.
هوش مصنوعی: اگر دلهای ما را به خاطر پول و طلا بخرند، ما را ارزانتر از آنچه که ارزش داریم میدانند. ما راستگو و منصفانه با اهل کاروان همراهی نکردهایم.
هوش مصنوعی: ما از زیباییهای این چمن و سایه درختان بید و سرو راضی هستیم و خود را از این چیزهای بیفایده جدا کردهایم.
هوش مصنوعی: ما با عشق و احساسات خود زندگی کردهایم و هیچگاه تصمیماتمان را به عقل و خرد متکی نکردهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.