از تحمل خصم را چین از جبین وا می کنم
با کلید موم قفل آهنین وامی کنم
بر گشاد عقده دل نیست دستم ورنه من
غنچه پیکان به باد آستین وامی کنم
هر قدر پهلو تهی سازد زمن از سادگی
جای خود از نامداری درنگین وامی کنم
می چکد صد لاله خون بر خاک از هر ناخنم
یک گره تازان دو زلف عنبرین وامی کنم
جای خود را در دل سخت فلک از راستی
با دم گیرا چو صبح راستین وامی کنم
گرچه از بی حاصلی تخم امیدم سوخته است
پیش خرمن من دامنی چون خوشه چین وامی کنم
نام خود سازند مردان محو ومن از سادگی
در تلاش نام میدان چون نگین وامی کنم
چاردیوار صدف شایسته اقبال نیست
در غریبی چشم چون در ثمین وامی کنم
خاکساری پرده چشم حسودان می شود
بال و پر چون ریشه در زیر زمین وامی کنم
می کنم شکر گل بی خار از فهمیدگی
گر به روی خار چشم پاک بین وامی کنم
در دل هرکس که از غم هست صائب عقده ای
از نسیم گفتگوی دلنشین وامی کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تحمل دشمنی و سختیها سخن میگوید و به تلاش خود برای مقابله با این چالشها اشاره میکند. او با استفاده از تصاویری چون «قفل آهنین» و «غنچه پیکان» نشان میدهد که چگونه در برابر مشکلات ایستادگی میکند. شاعر همچنین به ناامیدی و درد ناشی از فقدان امید میپردازد، اما به رغم این ناامیدی، سعی دارد از زیباییها و خوبیها در زندگیاش بهرهبرداری کند. او از عشق و زیبایی، و از تلاش برای دستیابی به مقام و نام نیک سخن میگوید و در نهایت به این نتیجه میرسد که باید با شکرگزاری و صبر به زندگی ادامه دهد و از گفتگوی دلنشین و ارتباطات انسانی لذت ببرد.
هوش مصنوعی: با صبر و شکیبایی، سختیها و مشکلات را برطرف میکنم و با عزمی راسخ، مشکلات بزرگ را به چالش میکشم و راهحلهای مؤثری برای آنها پیدا میکنم.
هوش مصنوعی: برای گشودن غم و دلخوشی خود، دستی به کار ندارم، وگرنه من میتوانستم مانند غنچهای که در آستین باد قرار میگیرد، احساسات و رازهای درونم را بروز دهم.
هوش مصنوعی: هر چه بیشتر از سادگی و خلوص در خود بکاهم، جای خود را به شهرت و ناموری میسپارم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد شاعر در این بیت به عاشقانه و غم عشق اشاره میکند. او از خون لالهها سخن میگوید که بر زمین میچکد؛ این نماد اندوه و عواطف عمیق اوست. همچنین، با اشاره به زلفهای عنبرین، زیبایی و جذابیت معشوق را به تصویر میکشد. او به نوعی احساسات خود را با طبیعت و زیباییهای آن پیوند داده و حسرت و longing خود را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: من با حقیقت و صداقت خود، مانند صبحی پاک و روشن، جایگاه خود را در دل سختیهای زندگی تغییر میدهم و به آن میفروشم.
هوش مصنوعی: با اینکه به خاطر ناامیدی، امیدم نابود شده است، اما در میان خرمن زندگیام دامن خود را به مانند خوشهچینی به زمین میزنم.
هوش مصنوعی: مردان بزرگ نام خود را بر سر زبانها میآورند و من به خاطر سادگیام در تلاشم تا نامم را مانند نگینی در میدان مطرح کنم.
هوش مصنوعی: در دنیای غریب و دور، دنیایی که در آن تنها هستم و هیچ چیز برای من ارزشمند به نظر نمیرسد، حتی اگر در دنیای حقیقت و زیبایی نیز باشم، احساس نمیکنم که در آنجا جایی برای من وجود دارد.
هوش مصنوعی: حسودان به دلایل خود میخواهند به موقعیت و موفقیت دیگران آسیب بزنند. در این میان، من خود را به humble (خاکسار) بودن کنار میکشم و در سکوت به رشد و ترقی خود ادامه میدهم، مانند ریشهایی که در زیر زمین مستحکم میماند و به دیگران نشان نمیدهد.
هوش مصنوعی: من بابت زیبایی گل بدون خار شکرگزاری میکنم، اما اگر به خارها نگاه کنم، چشم پاکی را برطرف میکنم.
هوش مصنوعی: هر کسی که غم در دلش جا دارد، من با یک گفتگوی دلنشین و نرم، او را آرام میکنم و بار دردش را کمی سبکتر میسازم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.