رخت ازین دنیای پر وحشت به یک سومی کشم
خویش را در گوشه آن چشم جادو می کشم
می کند موج سرابش کار تیغ آبدار
در بیابانی که من گردن چو آهو می کشم
تا مگر مغزم به بوی آشنایی برخورد
عمرها شد چون صبا در گلستان بو می کشم
کوسر فردی که از عالم سبکبارم کند
کز دو سر دایم گرانی چون ترازو می کشم
تا شنیدم می شود از شکر، نعمتها زیاد
هر که رو گردان شد از من دست بررو می کشم
پیش ازین آهو به چشمم اعتبار سگ نداشت
این زمان نازسگ لیلی ز آهو می کشم
نیست تاب باز منت سرو آزاد مرا
دست بر دل می نهم، پا زین لب جو می کشم
از دل بی دست و پای خویش می گیرم خبر
دست اگر گاهی به زلف و کاکل او می کشم
چشم اگر افتد به مهر خامشی صائب مرا
حرف ازوبی پرده چون چشم سخنگومی کشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامین عشق، دلتنگی و جستجوی آرامش در دل دنیای پر تنش میپردازد. شاعر در تلاش است تا با کشاندن خود به جایی دیگر، از سختیها و وحشتهای زندگی رهایی یابد. او از زیباییهای چشم یک معشوق و خاطرات خوشایند یاد میکند و به نوعی در جستجوی بوی آشنا برای آرامش روح خود است. در شعر به تمثیلهایی چون آهو و سگ اشاره شده که نمادهای مختلفی از عشق و رابطه هستند. همچنین شاعر احساس ناتوانی و وابستگی را در پیوند با محبوبش به تصویر میکشد و در نهایت به شکلی از سخن گفتن در سکوت و توجه به عواطف درونی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: من از این دنیای پر از ترس و وحشتی جدا میشوم و خودم را به یک گوشه میبرم، جایی که چشمی جادویی وجود دارد که میخواهم در آنجا خودم را آرام کنم.
هوش مصنوعی: موج سراب در بیابان، مانند تیغ تیزی عمل میکند، در حالی که من در این جا گردن بلند و نرم مانند آهو دارم.
هوش مصنوعی: من در جستجوی یادآوری خاطرات گذشته و بوی آشنایی هستم و این احساس برایم مانند نسیم صبحگاهی است که در گلستان گلها میپیچد.
هوش مصنوعی: فردی که مرا از این دنیای پر از بار و فشار آزاد کند، مانند کفه ترازویی هستم که همیشه از دو طرف سنگینی میکند و به سمت او متمایل میشود.
هوش مصنوعی: به محض اینکه متوجه شدم با شکر میتوان نعمتهای زیادی به دست آورد، اگر کسی از من روی برگرداند، دست خود را از او کنار میکشم.
هوش مصنوعی: قبل از این، آهو برایم هیچ ارزشی نداشت، اما حالا به خاطر زیباییِ لیلی، آن قدر نازِ سگ او را میکشم که به یاد آهو میافتم.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به راحتی از زیبایی و آزادی معشوقم بهرهمند شوم. دستم را بر روی قلبم میگذارم و از این لب آب، شور زندگی را مینوشم.
هوش مصنوعی: از دل بیپناه و ناتوان خود، خبر میگیرم که اگر گاهی به موها و زلف او دست میزنم.
هوش مصنوعی: اگر چشمانت به محبت خاموشی من بیفتد، وقتی صحبت از عشق و احساسم به میان میآید، مانند چشمی که سخن میگوید، رازها و سخنانم را برملا میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.