با کمال محرمی محرم ازان رخساره ام
درکنار گل چو بوی گل همان آواره ام
روی آتشناک خوبان آب حیوان من است
هست از آتش زندگی چون مرغ آتشخواره ام
آن سپهر عالم افروزم جهان درد را
کز سرشک و داغ باشد ثابت و سیاره ام
غم به قدر غمگسار از آسمان نازل شود
زان غم من زود آخر شد که بی غمخواره ام
حلقه تا بر در زنند از خویش می آیم برون
چون شرر هر چند در زندان سنگ خاره ام
اعتماد رزق بر رازق مرا امروز نیست
تخته مشق توکل بود از گهواره ام
دور از انصاف است از گلزار بیرون کردنم
من که چون شبنم ز گل قانع به یک نظاره ام
بید مجنون میوه داد و من همان بی حاصلم
چرخ ناهموار شد هموار ومن انگاره ام
دل نهاد درد تابودم فراغت داشتم
چاره جویی کرد صائب این چنین بیچاره ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این قطعه به بیان درد و رنج خود پرداخته و احساسات عمیقش را نسبت به عشق و زندگی بیان میکند. او خود را همچون گل و شبنم میبیند که در کنار زیباییها و محبتها آواره است. احساس آتش و گرما در اشعارش نمایان است، به طوری که زندگی را همچون پرندهای در آتش توصیف میکند. شاعر از غم و اندوه خود میگوید و اینکه هیچ حامی و دلسوزی ندارد. او به تنهایی و بیکسی خود اشاره میکند و از ظلم در حقش از سوی دیگران گلایه میکند، در حالی که به قدرت ایمان و توکل به خدا اصرار دارد. در نهایت، او به ناامیدی و بیحاصلی خود اعتراف میکند و نشان میدهد که در شرایط دشوار زندگیاش عاجز و ناتوان است.
هوش مصنوعی: با تمام نزدیکی و محبت، از چهرهام که همچون گل است، دوری مکن. من نیز مانند بوی گل، همیشه دچار آوارگی و بیقراری هستم.
هوش مصنوعی: در دنیایی که پر از عشق و زیبایی است، آب حیات من در آتش عشق و زندگی جاری است، و به مانند پرندهای که با آتش ارتباط دارد، در این مسیر میسوزم و زندهام.
هوش مصنوعی: من در این جهان، مانند ستارهای در آسمان درخشانم و با وجود درد و رنجها، به واسطهی اشکها و زخمهایم پایدار و استوار ماندهام.
هوش مصنوعی: غم به اندازهای که شخص غمگسار احساس کند، از آسمان نازل میشود. اما غم من بهسرعت پایان یافت، زیرا دیگر کسی نیست که به من دلداری دهد.
هوش مصنوعی: هر وقت که به من حمله کنند و به من برسند، من مانند جرقهای به بیرون میپرم، حتی اگر در زندان سنگی باشم.
هوش مصنوعی: امروز به رزق و روزیام اعتماد ندارم. از زمانی که به دنیا آمدم، درس توکل را یاد گرفتهام.
هوش مصنوعی: بیانصافی است که مرا از باغ خارج کنند، چرا که من مانند شبنم هستم که تنها با یک نگاه به گلها راضی میشوم.
هوش مصنوعی: بید مجنون میوهای به بار آورد، ولی من همچنان بیثمر ماندم. زندگیام که پر از نوسان و سختی بود، به آرامش رسید و من هنوز درگیر افکار و تصورات خودم هستم.
هوش مصنوعی: من درد را پذیرفتم و بیدغدغه بودم، اما وقتی به دنبال راه حلی برای آن رفتم، فهمیدم که چقدر بیچارهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می دود اشک یتیمی بس که بر رخساره ام
سینه چون کشتی به دریامی زند گهواره ام
بس که درد او دل سخت مرا درهم فشرد
نقش می گیرد به خود چون موم سنگ خاره ام
سنگ طفلان چون فلاخن بال پرواز من است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.