آب حیوان من نهان در ظلمت شب دیده ام
نور بیداری همین در چشم کوکب دیده ام
گر بگویم خواب شیرین تلخ بر مردم شود
آنقدر فیضی که من در پرده شب دیده ام
لب که عقد اوست در افواه مردم سی و دو
در درون حقه اش سی ودو کوکب دیده ام
من که نتوانم سفیدی از سیاهی فرق کرد
شیشه گردون پر از جهل مرکب دیده ام
در گره چیزی ندارند این هوسناکان پوچ
رشته امیدها را رشته تب دیده ام
پای لغز صد هزاران عاشق لب تشنه است
چاه سیمینی که من در سیب غبغب دیده ام
جمله افاق جهان راقطع با سر کرده ام
تا چو ماه از مهر جام خود لبالب دیده ام
مهرتابان چون چراغ روز باشد پیش او
آفتابی را که من در پرده شب دیده ام
جای آرام و قرار از کوته اندیشان شده است
ورنه من روی زمین را پشت مرکب دیده ام
چون به تلخی نگذرانم روزگار خویش را
من که نوش خلق را در نیش عقرب دیده ام
به که مهر خامشی بر لب زنم اظهار را
من که صائب قتل خود در عرض مطلب دیده ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عواطف و تجربیات عمیق خود اشاره دارد. او از آب حیانی که در شب میبیند صحبت کرده و به نور بیداریای میپردازد که در چشم ستارهها مشاهده کرده است. او تأکید میکند که اگر خواب شیرینی را بگوید ممکن است تلخ به نظر بیاید و از آن فیضی که در شب یافته، سخن میگوید. شاعر به عشق و آرزوهای انسانها اشاره میکند و آنها را خالی از حقیقت و معنا مییابد. او از تجربیات تلخی که در زندگی داشته حرف میزند و عشق و امید را در رشتهای از ناامیدی میبیند. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که زندگی را با تلخی نمیتوان گذراند و فریب ظاهر را نباید خورد، چون هر چیز زیبا ممکن است در باطن عمیق باشد.
هوش مصنوعی: من در شب تاریک، آب حیات را در خفا مشاهده کردهام و نور بیداری را در چشمان ستارهها دیدم.
هوش مصنوعی: اگر بگویم خواب خوشی که تجربه کردهام، ممکن است برای دیگران تلخ و عذابآور باشد. این به خاطر آن است که آنچه من در تاریکی شب دیدهام، به قدری امیدبخش و فرخنده است که نمیتوانم آن را با دیگران در میان بگذارم.
هوش مصنوعی: در لب او که نشان عشق و محبت است، مردم در مورد او سخن میگویند و در دل او، چیزی را میبینم که مانند سی و دو ستاره درخشان است.
هوش مصنوعی: من که نمیتوانم بین روشنایی و تاریکی تمایز قائل شوم، در جهانی پر از نادانی و جهل زندگی کردهام.
هوش مصنوعی: این افراد هوسباز و بیمحتوا هیچ چیز ارزشمندی در زندگی ندارند و تنها رشتههای امیدها را به امیدی بیفایده تبدیل کردهاند، همچون تب و بیماری که بر دل انسان چنگ میزند.
هوش مصنوعی: پای عاشقان زیادی به دلیل عشق و تشنگی وجود دارد، اما من چاهی از زیبایی را دیدهام که شبیه به آنچه در ذهنم است، نمیتوان پیدا کرد.
هوش مصنوعی: من با سر خود تمام آفاق جهان را شکستهام تا مانند ماه که از نور خورشید پر شده، از جام مهر خود پر و لبریز ببینم.
هوش مصنوعی: نور محبت تو مانند نور روز است، در حالی که من در تاریکی شب تنها کسی را دیدهام که مانند آفتاب میدرخشد.
هوش مصنوعی: جای آرامش و سکون برای افرادی که با دیدگاههای محدود به دنیای کوچک خود قانع هستند، تنگ و کوچک شده است. در حالی که من به وسیله اسب سفر کردهام و چشماندازهای وسیعتری از دنیا را تجربه کردهام.
هوش مصنوعی: وقتی روزگار خود را به تلخی سپری نکنم، چون نوشیدن شهد برای مردم، درد نیش عقرب را تجربه کردهام.
هوش مصنوعی: بهتر است که سکوت کنم و چیزی نگویم، زیرا من خودم تجربه کردهام که گفتههایم میتوانند به ضررم تمام شوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.