روی گرم لاله شد برق کتان توبه ام
سوخت استغفار را گل در دهان توبه ام
غنچه گل دامن پاک مرا در خون کشید
از شکوفه ماهتابی شد کتان توبه ام
جست با تیر هوایی خشکی زهدازسرم
نرم شد از جوش گل پشت کمان توبه ام
شاخ گل ازآستین آورد بیرون هر طرف
پنجه خونین به انداز عنان توبه ام
دولت بیدار می برروی من افشاند آب
بود چون گل هفته ای خواب گران توبه ام
محو کرد از گریه شادی رگ ابر بهار
چشم تا برهم زدم نام و نشان توبه ام
مشت خاری پنجه بادریای آتش چون زند
عاقبت مقهور می شد قهرمان توبه ام
سالم از صحرای زهد خشک بیرون امدم
آتش می شد دلیل کاروان توبه ام
بار دیگر دختر رَز برد از راهم برون
تا چه خواهد کرد این ظالم به جان توبه ام
طبع سرکش در ربود از من عنان اختیار
تا کی این گلگون درآید زیر ران توبه ام
از شکست توبه ام قند مکرر می خورد
کام هرکس تلخ بود از داستان توبه ام
سوخت از برق شراب کهنه صائب ریشه اش
بر نخورد از زندگی نخل جوان توبه ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.