اگر شود زنی بوریا شکر حاصل
شود ز خامه بی مغز هم ثمر حاصل
اگر چه بر سر خوان محیط مهمان است
صدف به کد یمین می کند گهر حاصل
به سالها نشود آنچه حاصل از خلوت
ز پیر میکده گردد به یک نظر حاصل
سفید ساز نظر تابه مدعا برسی
که بی شکوفه نمی گردد این ثمر حاصل
کند جلای وطن عالمی اگر گویم
مرا چه تجربه ها گشت از سفر حاصل
توان ز سختی ایام سرخ رویی یافت
که لعل می شود از کوه واز کمر حاصل
ببند لب ز طمع تا ترا دهند از غیب
گشایشی که نگردد ز هیچ در حاصل
بپوش دیده ز خورشید طلعتان که مرا
نشد ز دیدنشان غیر چشم تر حاصل
بجز ندامت و افسوس و حسرت بسیار
نگشت صائب ازین عمر مختصر حاصل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.