نیست امروزی چو شبنم عشق من باروی گل
در حریم بیضه خلوت داشتم با بوی گل
آب چشم بلبلان آیینه داری می کند
می نهد شبنم عبث آیینه بر زانوی گل
در گلستانی که رخسار تو گردد بی نقاب
رنگ نتواند گرفتن خویش را بر روی گل
عشق در مستی عنان شرم می دارد نگاه
ناله بلبل نپیچد از ادب با بوی گل
بلبلان چون سر ز زیر بال بیرون آورند
در گلستان که باشد خار همزانوی گل
فارغم از دور باش خار و منع باغبان
من که از گل قانعم صائب به گفت و گوی گل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی عشق و زیبایی گلها پرداخته است. شاعر از خواب و بیداری عشق خود به عنوان شبنم بر روی گل صحبت میکند و همچنین به احساسات و نغمههای بلبلان اشاره دارد که در گلستان به آواز پرداختهاند. او تأکید میکند که در کنار زیباییها و بوی گل، حتی خاری هم وجود دارد، اما او نسبت به عشق و زیبایی گلها قانع است و از آن لذت میبرد. در نهایت، شاعر از شور و اشتیاق برای جستجوی عشق و زیبایی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: امروز شبنم عشق من را در حیاط گلی نمیبینم، در فضایی دور از دیگران، با عطر گلها تنها بودم.
هوش مصنوعی: بلبلان از اشک خود گویی همچون آینهای روشنایی میسازند و شبنم که بیفایده روی گل نشسته، خود را به آن زانوی گل میزند.
هوش مصنوعی: در باغی که چهره تو بی پرده نمایان است، هیچ رنگی نمیتواند به خودی خود بر روی گلها بنشیند.
هوش مصنوعی: عشق در حالت مستی، حیا را کنار میگذارد و به آن بیتوجه میشود. همچنین ناله بلبل، به خاطر آداب و نزاکت، از بوی دلانگیز گل دور میماند.
هوش مصنوعی: وقتی بلبلان سرشان را از زیر بالشان بیرون میآورند، در گلستان کنار گل، خار هم هست.
هوش مصنوعی: میخواهم از دور از دنیای مشکلات و موانع فاصله بگیرم، چون من از زیبایی و خوشبویی گل راضیام و دوست دارم با آن گفتگو کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.