کناره گیر ازین قوم بی مروت خشک
که داغ تشنه لبی به بود ز منت خشک
نزد برآتش من آب،سبزه خط او
فزود تشنگی شوق ازین کتابت خشک
به بوسه ای جگرم تازه کن که ممکن نیست
کز آن عقیق تسلی شوم به منت خشک
ز روی خوب طلبکار حسن معنی باش
مرو زراه چو نادیدگان به صورت خشک
مرا به عالم آب ای خضر هدایت کن
که سوخت مغز من از زاهدان و صحبت خشک
خوشم به شیشه که آب حیات می بخشد
بس است اگر چه ز گردنکشان اطاعت خشک
ازان به کام گرانمایگان گوارایم
که همچو آب گهر قانعم به عزت خشک
ز دود، قطره آبی به چشم می آید
چه حاصل است ازین ابربی مروت خشک ؟
ز تاره رویی بحر گهر چه گل چیدم؟
که درسراب کنم پهن، دام رغبت خشک
به ناامیدی من رحم کن، مروت نیست
که از محیط قناعت کنم به رخصت خشک
درین محیط گرانمایه آن کف پوچم
که دربساط ندارم به جز ندامت خشک
مرا به موجه رحمت ز دست من بستان
که درمحیط زمین گیرم از خجالت خشک
مگر قبول توآبی به روی کارآرد
و گرنه گرده شرمندگی است طاعت خشک
فغان که زاهد بی معرفت نمی داند
که کار هیزم ترمی کند عبادت خشک
سخن که نیست در او درد، تیغ بی آب است
زبان خویش بشو صائب از نصیحت خشک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از نوع غزل است و شاعر در آن به تبیین احساس نارضایتی و ناامیدی نسبت به قوم و افرادی میپردازد که بیمروت و خالی از محبتاند. او به تشنگی روحی و عاطفی خود اشاره میکند و درخواست کمک و هدایت از خضر، نماد حکمت و زندگی، دارد. شاعر به درد و رنجی که از صحبت با زاهدان بیمعرفت میکشد اشاره کرده و حسرت و ندامت خود را از زندگی بیمعنی و روح خشک ابراز میکند. او بر این باور است که عبادت بدون معرفت و عشق، تنها نوعی خشکسالی و بیمحتوایی است و از دیگران میخواهد که از چنین مسیرهایی دوری کنند. در نهایت، شاعر دچار ناامیدی و احتیاج به محبت و رحمت است و از بیمروتی افراد انتقاد میکند.
هوش مصنوعی: از این مردم بیرحم دوری کن، چون داغی که بر دل تشنهای نشسته، از تلخی انتظار برای کمک و محبت به مراتب دردناکتر است.
هوش مصنوعی: آتش من در مقابل آب تو قرار دارد. سبزهای که از خط تو به وجود آمده، فقط به شوق و تشنگی من میافزاید، در حالی که این نوشتهی تو، چیزی جز خشکی ندارد.
هوش مصنوعی: به لبان تو نیازمندم تا جگرم تازه و شاداب شود، زیرا نمیتوانم از آه و حسرتی که در دلم دارم، رهایی یابم.
هوش مصنوعی: از زیبایی و ظرافت آنچه خوب است، بهرهمند شو و در زندگی همچون کسانی که در تاریکی هستند، تنها به ظاهر زندگی اکتفا نکن.
هوش مصنوعی: مرا در دنیای آب راهنمایی کن ای خضر، زیرا که صحبتهای زاهدان و خشکمغزها مرا خسته و آسیبدیده کرده است.
هوش مصنوعی: من از شیشهای که جان تازهای به انسان میبخشد خوشحال هستم؛ هرچند که باید به زورکشان و نافرمانان اطاعت کنم.
هوش مصنوعی: من از آن چیزهایی که برای افراد با ارزش و شخصیت مهم است خرسندم، زیرا مانند آبی که از گوهر (مروارید) سرچشمه میگیرد، به عزت و شرافت خود راضیام و حتی اگر در سختی زندگی کنم، باز هم از آن راضیام.
هوش مصنوعی: از دودی که به هوا برخاسته، تنها یک قطره آب به چشم میخورد. در چنین وضعیتی، چه فایدهای دارد از این ابر بیرحم و بیمروت انتظار باریدن داشته باشیم؟
هوش مصنوعی: از زیبایی و جذابیت گرانبهایی که دارم، چه نعمتی به دست آوردهام؟ که حالا در این خیالهای توخالی میخواهم آن را گسترش دهم، در حالی که آرزوهایم بیثمر و بیحاصل ماندهاند.
هوش مصنوعی: به من رحم کن که ناامید شدهام. نیکو نیست که به خاطر شرایط سخت و محدودیتها، به آرامش سطحی قناعت کنم.
هوش مصنوعی: در این دنیای پرارزش تنها چیزی که دارم، افسوس و پشیمانی است و هیچ چیز دیگری در بساطم نیست.
هوش مصنوعی: از من رحمتت را بگیر، چون در این دنیای خاکی از شرم و خجالت به تنگنا افتادهام.
هوش مصنوعی: اگر تو را بپذیری، برکت و سعادت به زندگیام میآورد وگرنه تنها بار شرمندگی از اطاعت بدون عشق و احساس بر دوش دارم.
هوش مصنوعی: آه، زاهد نادان نمیداند که عبادت او مانند هیزم تر است، بدون شعور و فهم واقعی.
هوش مصنوعی: اگر کلامی در آن احساس درد و رنج نداشته باشد، مانند تیغی است که بدون آب و خاصیت است. بنابراین، زبان خود را از نصیحتهای بیفایده و خشک پاک کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.