دل مقید به شکرزار هوس نیست مرا
رشته حرص به پا همچو مگس نیست مرا
خواهم از عالم بالا چو صدف روزی خویش
چون نگین چشم به دست همه کس نیست مرا
بر دلم باری اگر هست ز فارغبالی است
گله از دام و شکایت ز قفس نیست مرا
عشق پاک است درین قافله جنسی که مراست
بیمی از هرزه درایان جرس نیست مرا
از می عشق بود مستی پروانه من
هیچ اندیشه ز شبگرد و عسس نیست مرا
نشود دام خسیسان، نفس گیرایم
گوشه گیری ز پی صید مگس نیست مرا
همه شب قافله ناله من در راه است
گرچه فریادرسی همچو جرس نیست مرا
هست افشردن دندان به جگر، میوه من
چشم بر سیب زنخدان ز هوس نیست مرا
می کنم صرف شکرخنده بی پروایی
گرچه چون صبح فزون از دو نفس نیست مرا
بحر از جوش گهر یک دل پر آبله است
در چنین وقت که در سینه نفس نیست مرا
صائب آن موج سرابم که درین دامن دشت
دل به جا از نفس هرزه مرس نیست مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساساتی عمیق و فلسفی درباره عشق، دنیا و رهایی است. شاعر از دلخوشیهای دنیوی و هوسها میگذرد و به دنبال چیزی فراتر از اینهاست. او از عشق پاک صحبت میکند که او را مست کرده و ترس و نگرانی از چیزهای ناچیز ندارد. شاعر تمایل به رهایی از قید و بندهای دنیوی دارد و به وجود خود در جهانی بزرگتر از آنچه که مشاهده میکند، اشاره میکند. در نهایت، او بر این نکته تأکید میکند که در جستوجوی حقیقت و معنای عمیقتر زندگی است و اندکی به خود اجازه میدهد تا از شکرگزاری و شادی بیپروایی بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: دل من به علاقهمندیهای دنیا وابسته نیست و مانند مگس که به نُکتهای میچسبد، به خواستههای بیفایده نیز چسبیده نیست.
هوش مصنوعی: من از عالم بالاتر مثل صدف، روزیام را میخواهم، چون که مانند نگینی در چشم، اما برای هر کسی نیست.
هوش مصنوعی: اگر در دل من باری سنگینی وجود دارد، به خاطر خوشیهای گذشته است. من از دام و قفس ناراحت نیستم و شکایتی ندارم.
هوش مصنوعی: عشق خالص و واقعی در این گروهی که من در آن هستم وجود دارد و من از افرادی که به دنبال لذتهای بیخود هستند هیچ نگرانی ندارم.
هوش مصنوعی: من از عشق مست شدهام و مانند پروانهای در حال پروازم. هیچ نگرانیای از شبگردان و نگهبانان ندارم.
هوش مصنوعی: نمیخواهم در دام انسانهای کوچک و کمارزش بیفتم؛ برای من نشستن و دوری از جمع، به خاطر به دام انداختن مگس نیست.
هوش مصنوعی: هر شب نالههایم به مانند یک کاروان در حال حرکت است، هرچند که هیچکس نیست که به دادم برسد، مانند صدای جرس.
هوش مصنوعی: شکیبایی و تحمل دردها در دلم وجود دارد، اما آرزوهای ناپسند و بیحاصل برای من معنا ندارد.
هوش مصنوعی: به خاطر شادی و بخششها سپاسگزارم، اگرچه مانند صبح، تنها دو نفس برای من باقی مانده است.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این موضوع اشاره میکند که در دل خود از احساسات و دردهای عمیق مانند دریا پر است، اما در زمانی که آرامش و نفس بر او حاکم نیست، این احساسات بهشدت خود را نشان میدهند. در واقع تصویرگر حالتی است که در آن حتی با وجود درد و رنج، نمیتواند به وضوح بیان کند که چه احساسی دارد.
هوش مصنوعی: من مانند موجی در سراب هستم که در دامن این دشت دل، جایی برای نفسهای بیهدف ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.