محبت تو ز دل داد پیچ و تاب عوض
گرفت خاک سیه،داد مشک ناب عوض
ستاره ای به دل از داغ عشق او دارم
که نه به ماه کنم نه به آفتاب عوض
به نور عقل درین انجمن کسی بیناست
که کرد دولت بیدار را به خواب عوض
شدم خراب زبیم خراج،ازین غافل
که گنج می طلبند از من خراب عوض
متاع دل به کسی داده ام که خرسندم
ز بد معاملگی گر دهد حساب عوض
که می خورد به می ناب، زهد خشک مرا؟
که با محیط گهر می کند سراب عوض ؟
بهشت نقد شود رزق خوش معامله ای
که می فروشد و گیرد زمن کتاب عوض
مگر به عشق دل خویش خوش کنم صائب
و گرنه عمر ندارد به هیچ باب عوض
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دهم دو ملک به یک نغمه رباب عوض
کنم به سایه ابری صد آفتاب عوض
ز قید خانقهم دل گرفته دیر کجاست؟
که زهد ناب کنم با شراب ناب عوض
سبویم از چه زمزم شکسته می آید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.