از قناعت می رود بیرون ز سر سودای حرص
ره ندارد در دل خرسند استسقای حرص
چین ابرو می شود سوهان دندان طمع
از ترشرویی یکی صد میشود صفرای حرص
سنگ ره را میکند سنگ فسان در قطع راه
خار را بال و پر پرواز سازد پای حرص
تاک را نشو و نما از قطع میگردد زیاد
از بریدن میکشد قامت ید طولای حرص
گرچه میداند که میسوزد برای خردهای
می زند بر قلب آتش طبع بیپروای حرص
قامت خم خواب غفلت را دو بالا میکند
موی پیران را ید بیضاست در انشای حرص
بی تردد نیست زیر خاک هم جان حریص
کم نمیگردد به لنگر شورش دریای حرص
میتوان کردن به شستن روی زنگی را سفید
تیرگی نتوان به صیقل بردن از سیمای حرص
از خس و خاشاک گردد آتش افزون شعلهور
بیشتر گردد ز جمع مال استیلای حرص
میتند در خانه های کهنه اکثر عنکبوت
بیشتر در طینت پیران بود مأوای حرص
هر که چون موج سراب از کف عنان حرص داد
می شود صائب بیابان مرگ در صحرای حرص
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به نقد حرص و طمع میپردازد و عواقب منفی آن را به تصویر میکشد. قناعت و خوشنودی را در برابر حرص توصیف میکند و نشان میدهد که حرص، دل فرد را به آتش میکشد و او را از مسیر خوشبختی دور میکند. حرص به مانند خاری در راه زندگی عمل میکند و حتی میتواند باعث نابودی انسان شود. همچنین به تضاد بین علم و غفلت اشاره میکند و یادآور میشود که حرص هیچگاه به آرامش و رضایت نمیانجامد. در نهایت، سرنوشت کسانی که به حرص تمایل دارند، مرگ و نابودی در بیابانِ طمع خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.