از نظر کرد نهان خط رخ آن مهوش را
پردگی ساخت شب دل سیه این آتش را
چون برآید نفس از سوختگان در بزمی
که نمک سرمه آواز شود آتش را؟
زاهد خشک برآورد مرا از مشرب
چون سفالی که کند جذب، می بی غش را
آه در سینه من محنت پیری نگذاشت
که کمان دل تهی از تیر کند ترکش را
خصم سرکش شود از راه تحمل مغلوب
خاک خاموش به از آب کند آتش را
پرده تیرگی دل نشود رخت سفید
چه دهی عرض به صراف، زر روکش را؟
در شبستان لحد تلخ نگردد خوابش
هر که در زندگی از خاک کند مفرش را
نبرد زخم زبان سرکشی از طینت عشق
چون خس و خار شود بند زبان آتش را؟
بر سر رحم نیامد به زر و زاری و زور
به چه تدبیر کنم رام، من آن سرکش را؟
هر کجا اهل دلی نیست مزن دم صائب
نتوان خواند به هر کس سخن دلکش را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تقابل عشق و زهد، درد و زیبایی، و زندگی و مرگ میپردازد. او با نگاهی به محبوب خود، آتش دلبستگی را توصیف میکند و به مشکلات ناشی از پیری و تنگناهای زندگی اشاره میکند. زاهدی که او را از میخوارگی منع میکند، به مثالی از سفال بدل میشود که نمیتواند می ناب را جذب کند. همچنین، شاعر تأکید میکند که دل خسته از عشق، نمیتواند درون خویش آرامش بیابد و با زخم زبان دیگران دست و پنجه نرم میکند. او به این نتیجه میرسد که در مکانهایی که دلها خالیاند، نمیتوان انتظار شنیدن سخنان دلنشین داشت. شعر در نهایت به بیان ناگزیری از شرایط انسانی و دشواریهای عشق و زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: از نگاه پنهان او، نشانههای چهره زیبا و دلربایش آشکار شد و این شب تاریک دل، به وجود آورنده این آتش سوزان است.
هوش مصنوعی: وقتی که نفسهای سوختگان در جشن و سروری که نمک و سرمه به آواز بلند میشود، چطور میتواند آتش را خاموش کند؟
هوش مصنوعی: در اینجا شخص زاهد و خشک درک عمیقتری از حال و شرایط مرا به وجود آورد، همانند سفالی که میتواند به آرامی آب را به خود جذب کند، و من توانستم واقعیتهای درست و خالص را بشناسم.
هوش مصنوعی: درد و رنج پیری در دل من چنان سنگینی میکند که دیگر نمیتوانم دلم را از احساسات و آرزوها خالی کنم.
هوش مصنوعی: دشمن سرکش با صبر و تحمل تسلیم میشود و خاموشی و سکوت از آتش بهتر است.
هوش مصنوعی: اگر دل تاریک باشد، حتی با لباس سفید هم نمیتوان آن را روشن کرد. چه فایدهای دارد که طلا را به صراف نشان دهی اگر پوشش آن زود از بین برود؟
هوش مصنوعی: کسی که در زندگی خود از خاک و وابستگیهای دنیوی بگریزد و به راهی دیگر برود، پس از مرگ در شب قبر با حالت تلخی مواجه نخواهد شد و خواب آشفتهای نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر عشق به مانند خس و خار شود، در آن صورت زخم زبان و مخالفتهای روحی، به درد و آتش بدل خواهد شد.
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و خوشپروری، به هیچگونه ثروت و قدرت و زور جاه و جلال نمیآیم. حالا چه تدبیری باید بیندیشم تا بتوانم آن موجود سرکش و نافرمان را رام کنم؟
هوش مصنوعی: هر جا که دلهای پاک و اهل معرفت وجود ندارد، صحبت نکن. زیرا نمیتوان با هر کسی از روی دل و احساسات صحبت کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
نیست اندیشه ای از زخم زبان سرکش را
خار و خس بستر سنجاب بود آتش را
بهره از عمر بود تیره روانان را بیش
زودتر جذب کند خاک می بی غش را
خوابش از بستر بیگانه پریشان نشود
[...]
کی جزا میرسد از اهل حیا سرکش را
آب آیینه محال استکشد آتش را
بر زبان راست روان را نرود حرف خطا
خامه ظاهر نکند جز سخن دلکش را
استخوانم نشود سدّ ره ناوک یار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.