فارغ ز دار و گیر جهان خراب باش
مردانه ترک کام بگو،کامیاب باش
این شعله های عاریتی نیست پایدار
چون لاله زآتش جگر خود کباب باش
خود را چو آفتاب نکردی به نور عشق
باری چو سایه در قدم آفتاب باش
قدر تو کم چرا بود از قدر دیگران؟
از خود زیاده از همه کس در حجاب باش
چشمت اگر به دولت بیدار می پرد
ازشورش درون، نمک چشم خواب باش
خواهی که بی حساب به جنت ترا برند
صائب نفس شمرده زن و خود حساب باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با صبح روگشاده تر ازآفتاب باش
ازهر که دم شمرده زند در حساب باش
خواهی درست ازآب برآید سبوی تو
خاموش چون پیاله به بزم شراب باش
خونهای گرم زود به هم جوش می زنند
[...]
ای آفتاب بنده این خاک و آب باش
وانگه ب آسمان ابد آفتاب باش
با گرد شهسوار قدم هم رکاب باش
از ذره گان شمس ولایت م آب باش
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.