حسن کی در دل چون سنگ نماید خود را؟
باده در شیشه بیرنگ نماید خود را
عشق ازان شوختر افتاده که پنهان گردد
این شرر در جگر سنگ نماید خود را
در شب تار کند جلوه دیگر آتش
چهره زیر خط شبرنگ نماید خود را
تکیه بر دوستی چرخ مکن کاین مکار
به تو یکرنگ ز نیرنگ نماید خود را
زود باشد که زند غوطه به خون چون طاوس
خودنمایی که به صد رنگ نماید خود را
سنگ دندان پریشان سخنان است وقار
وای بر آن که سبک سنگ نماید خود را
شود از بخت سیه، جوهر ذاتی ظاهر
جوهر تیغ اگر از زنگ نماید خود را
عندلیبی که شد از نغمه شناسان نومید
به چه امید به آهنگ نماید خود را؟
خون کند در دل صیاد ز پرکاری ها
آهوی وحشی اگر لنگ نماید خود را
صائب آن حسن به سامان که نگنجد به خیال
چه قدر در نظر تنگ نماید خود را؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.