باغبان در نگشوده است گلستان ترا
بو نکرده است صبا سیب زنخدان ترا
از تو محجوب تری یاد ندارد ایام
بوی گل باز ندیده است گریبان ترا
پرده دیده بادام مشبک شده است
دیده در خواب مگر سوزن مژگان ترا؟
آنقدر همرهی از طالع خود می خواهم
که پر از بوسه کنم چاه زنخدان ترا؟
نیست در شیوه مادر بخطایی چون مشک
یک سر موی کمی، زلف پریشان ترا!
زهره کیست که عشاق ترا صید کند
می شناسد همه کس بلبل بستان ترا
پشت دستش هدف زخم ندامت گردد
هر که از دست دهد گوشه دامان ترا
جامه فاخته ای کبک به دوش اندازد
گر ببیند روش سرو خرامان ترا
دلم از موج تپیدن نپذیرد آرام
تا به دندان نگزم سیب زنخدان ترا
صائب از طبع به این تازه غزل صلح مکن
اول جوش بهارست گلستان ترا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر در مورد زیبایی و جذابیت شخصی است که شاعر به توصیف او میپردازد. شاعر احساسات عمیق خود را نسبت به این فرد بیان میکند و به زیباییهای او اشاره میکند، مانند چهره و موهایش. همچنین به عشق و دلتنگی خود اشاره کرده و به این نکته میپردازد که هیچچیزی نمیتواند او را از یاد آن فرد دور کند. شاعر در نهایت به این نتیجه میرسد که هیچ کس نمیتواند زیبایی و لطافت او را نادیده بگیرد.
هوش مصنوعی: باغبان هنوز گلستان تو را باز نکرده و نسیم هم به زیباییهایت نمیوزد.
هوش مصنوعی: تو از همه چیز دوری و حتی روزگار نیز یاد تو را فراموش کرده است، مانند گلی که بویی از خود به جا نمیگذارد و به گردن تو نمیرسد.
هوش مصنوعی: چشمان من مانند بادام، زیبا و مشبک شده است و همچنان که خوابیدهام، به این فکر میکنم آیا مژههایت مانند سوزن به من ضربه میزنند؟
هوش مصنوعی: من آنقدر دوست دارم که سرنوشت مرا در کنار تو قرار دهد که میخواهم چاه زنخدان تو را پر از بوسه کنم.
هوش مصنوعی: در راه و روش مادر هیچ نقص و خطایی وجود ندارد، مانند مشک که حتی یک تار موی کم هم ندارد، اما موی درهم و برهم تو!
هوش مصنوعی: زهره چه کسی است که بتواند عاشقان تو را به دام بیاندازد؟ همه بلبلها در باغ تو را میشناسند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از تو دور شود و تو را ترک کند، همیشه حسرت و پشیمانی را در دلش احساس خواهد کرد.
هوش مصنوعی: اگر کبکی جامهای زیبا به دوش داشته باشد، به خاطر زیبایی و راه رفتن دلربای تو، آن را به دوش خواهد انداخت.
هوش مصنوعی: دل من آرام نمیگیرد و مانند موج به تپش ادامه میدهد، تا زمانی که نتوانم زیبایی چهرهات را فراموش کنم و به آن فکر نکنم.
هوش مصنوعی: صائب، از طبع خود به این تازهگی غزل را در صلح قرار نده، زیرا اولین نشانههای بهار، خود گلستان تو را میسازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای سهی سرو رهی و قد خرامان ترا
سجده برده مه گردون رخ رخشان ترا
بندگی کرده عقیق یمن و در عدن
شب و روز از بن دندان لب و دندان ترا
صبح دم جامه چو در سرفگنی نشناسند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.