خال بر رخسار جانان گرنباشد گو مباش
مور در ملک سلیمان گرنباشد گو مباش
می فشاند خار در راه تماشا شرم عشق
خار دیوار گلستان گرنباشد گو مباش
قیمت یوسف عزیز مصر می داند که چیست
اعتبارش پیش اخوان گر نباشد گومباش
حسن را شرم محبت پرده داری می کند
چشم بیدار نگهبان گرنباشد گو مباش
عندلیب مست را، هم نغمه ای درکارنیست
نغمه سنجی در گلستان گرنباشد گومباش
طوق زنجیر جنون کار گریبان می کند
جامه مارا گریبان گرنباشد گو مباش
از سر ما گو سر خود گیر عقل خشک مغز!
کف به روی بحر عمان گرنباشد گو مباش
ماکه از درد طلب مطلوب خود رایافتیم
کعبه مقصد نمایان گر نباشد گو مباش
خامه صائب به طوفان می دهد آفاق را
در بساط ابر، باران نباشد گو مباش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بزم میسازیم سامان گر نباشد گو مباش
نوش میگوییم مهمان گر نباشد گو مباش
جرعه درد و حیات تلخ قسمت کردهاند
عیش خضر و آب حیوان گر نباشد گو مباش
غمزه را فرهنگ و دانش ترجمانی میکند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.