از زلف کافر تو نجسته است هیچ کس
قید فرنگ رانشکسته است هیچ کس
از خود برون نیامده نتوان به حق رسید
گوهر به چشم بسته نجسته است هیچ کس
غیر از سپند خال که رو سخت کرده است
در آتش این چنین ننشسته است هیچ کس
با زاهد فسرده مگو حرف درد و داغ
نان در تنور سرد نبسته است هیچ کس
پرهیز چون کنم ز می ایام نوبهار؟
ازآب خضر دست نشسته است هیچ کس
غیر از قبا کسی ز اسیران سینه چاک
بر قامت تو بند نبسته است هیچ کس
جز خط دل سیاه که آن زلف راشکست
بال و پر هما نشکسته است هیچ کس
جز من که مایلم به دهان و میان تو
دل رابه هیچ و پوچ نبسته است هیچ کس
یک مو نمانده است تعلق به جان مرا
این رشته را چنین نگسسته است هیچ کس
زین سرکشان که دعوی زورآوری کنند
شاخ غرور رانشکسته است هیچ کس
در هیچ ذره نیست که شوری ز عشق نیست
صائب ز قید عشق نجسته است هیچ کس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره شدت عشق و تعلق خاطر شاعر به معشوق است. شاعر اشاره میکند که هیچ کس نتوانسته از زلف معشوق آزاد شود و به حقیقت برسد. آنها نمیتوانند از عشق خود رهایی یابند و این حس در وجود آنها وجود دارد. شاعر همچنین به تنگناها و سختیهای عشق اشاره میکند و بیان میکند که حتی زاهدان نیز نمیتوانند از درد و رنج عشق فرار کنند. در نهایت، شاعر میگوید که هیچ کس نتوانسته بندهای عشق را بشکند و همه در قید آن ماندهاند. این شعر حسرت و زیبایی عشق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: هیچکس نتوانسته از زلف شما آزاد شود و بندهای دل را بشکند.
هوش مصنوعی: برای دستیابی به حقیقت، باید از خود و دنیای بیرونی فراتر برویم. هیچکس نمیتواند به عمق معانی و ارزشها دست یابد، مگر آنکه چشم و دلش را به روی واقعیتها باز کند و از گذشته و خودپرستی رها شود.
هوش مصنوعی: هیچکس جز سپند خال که در آتش نشسته، چنین سختی را تحمل نکرده است.
هوش مصنوعی: با زاهد عبوس و بیاحساس، در مورد مشکلات و دردهایت صحبت نکن؛ زیرا او هیچگاه با سختی و چالشهای واقعی زندگی مانند کمبود نان مواجه نشده است.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از می پرهیز کنم در روزهای زیبای بهار؟ چرا که هیچکس از آب حیات در اینجا برخوردار نیست.
هوش مصنوعی: هیچ کس به جز قبا و پوشش تو، بر قامت تو هیچ بندی نداشته است که بخواهد تو را تحت کنترل درآورد. تنها کسانی که به تو عشق میورزند و دلشان را به تو دادهاند، احساس وابستگی دارند.
هوش مصنوعی: تنها خط تیرهای که بر دل وجود دارد، ناشی از زلف دلبر است و هیچ چیز دیگری نمیتواند پرنده را بخورد.
هوش مصنوعی: تنها من هستم که به عشق و وجود تو علاقه دارم و هیچ کس دیگری دلش به هیچ چیز دیگری وابسته نیست.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی از دلبستگی و وابستگی به جان من باقی نمانده است؛ هیچکس نتوانسته است این پیوند را اینگونه بگسلد.
هوش مصنوعی: کس با قدرتنمایی و ادعای توانایی، نمیتواند برتری خود را ثابت کند. هیچکس نمیتواند درخت غرور خود را بدون شکست تحمل کند.
هوش مصنوعی: هیچ ذرهای وجود ندارد که در آن شوری از عشق نباشد و هیچکس نتوانسته از قید عشق رهایی یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.