ندارد خاطر آگاه جز غفلت غم دیگر
بغیر از فوت وقت اینجا نباشد ماتم دیگر
غم عالم چه حد دارد به گرد عاشقان گردد؟
نمی باشد بغیر ازبیغمی اینجا غم دیگر
به خون خوردن توان مسدود کردن رخنه دل را
که این زخم نمایان رانباشد مرهم دیگر
اگر از خود به تنگی، دست دردامان ساقی زن
که اندازد به هر ساغر ترا درعالم دیگر
مشو ای کعبه رو زنهار از لب تشنگان غافل
که گردد جاری از هر نقش پایت زمزم دیگر
درآن گلشن که بلبل اشک نتواند فرو خوردن
عجب دارم که جوشد خون گل باشبنم دیگر
به آن بلبل سپارد خرده های راز خود راگل
که غیر زیر بال خود ندارد محرم دیگر
به حسن خلق بر دلها توان فرمانروا گشتن
بجز کوچکدلی اینجا نباشد خاتم دیگر
دل آگاه بر صبح نخستین می برد غیرت
که دارد در بساط عمر امید دم دیگر
دلی پیش خیال یار خالی می کنم صائب
ندارد کوهکن جز نقش شیرین همدم دیگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان غم و درد عاشقان میپردازد و به توصیف این وضعیت میپردازد که در دنیای عشق، هیچ غم دیگری جز غفلت و از دست رفتن زمان وجود ندارد. شاعر از عمق غم عاشقان سخن میگوید که با وجود سختیهایی که متحمل میشوند، به هیچ مرهمی جز بیخیالی دست نمییابند. او توصیه میکند که به عشق و زیباییها توجه کنند و از فرصتها بهره ببرند، چرا که عشق و زیبایی نابود نمیشوند و باید از آنها قدر دانی شود. به طور کلی، این شعر سرشار از احساسات عمیق عاشقانه و تأمل در زندگی و غمهای آن است.
هوش مصنوعی: فقط کسی که آگاه باشد، غم دیگری غیر از از دست دادن زمان را احساس نمیکند و در اینجا هیچ نوع سوگ و ماتمی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: غم و اندوه در جهانی که پر از عشق است، چه اندازه میتواند باشد؟ در اینجا، جز بیخیالی و آرامش چیزی نیست و غم دیگری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر دل زخمی داشته باشیم، نمیتوانیم آن را به آسانی پنهان کنیم، زیرا زخم درونی ما همیشه نمایان است و هیچ درمانی نمیتواند آن را به طور کامل مخفی کند.
هوش مصنوعی: اگر در زندگی خود احساس ناراحتی و تنگی میکنی، به سراغ کسی برو که به تو آرامش و وسعت میبخشد، زیرا او میتواند در زندگیات تغییرات مثبتی ایجاد کند.
هوش مصنوعی: ای کاش از کعبه دور نشوی و مراقب لبهای تشنه باشی، که اگر غافل شوی، هر اثر قدمت ممکن است باعث جریانی از زمزم تازه شود.
هوش مصنوعی: در آن باغی که بلبل نمیتواند اشکهایش را پنهان کند، تعجب میکنم که چرا خون گلها میریزد و بر زمین میجوشد.
هوش مصنوعی: بلبل به گل میگوید رازهای خود را به او بسپارد، زیرا هیچکس دیگری غیر از او نیست که این اسرار را بداند و در دل خودش نگه دارد.
هوش مصنوعی: با خوبی و خوشرفتاری میتوان بر دلها حکومت کرد، اما در اینجا و با این شرایط، جای هیچگونه کوچکدلی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دل روشنی که از طلوع اولین صبح آگاه است، به خاطر امیدی که به زندگی دارد، غیرت و حساسیتی نشان میدهد.
هوش مصنوعی: دل را از فکر و یاد معشوق پاک میکنم، زیرا هیچکس جز کوهکن که نقش شیرین او را میفهمد، نمیتواند با این نوعی از عشق همنشینی کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به آواز تو خرسندم که باری بشنوم دیگر
چنان بیداریی خواهم که بیتو نغنوم دیگر
چنان مستغرقم در تو که خود را وا نمییابم
به رأیِ خویشتن هرگز چو خود بین نگروم دیگر
جهان را آزمودم عاریت جاییست میدانم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.