دل ز خط بر عارض جانانه لرزد بیشتر
بر چراغ صبحدم پروانه لرزد بیشتر
چون ز می گردد غزال چشم جانان شیر گیر
از نیستان پنجه مستانه لرزد بیشتر
دل زشوق آن لب میگون درون سینه ام
در کف مخمور از پیمانه لرزد بیشتر
در حریم سینه عاشق ندارد دل قرار
در صدف این گوهر یکدانه لرزد بیشتر
عاشق گستاخ سازد مضطرب معشوق را
شمع در زیر پر پروانه لرزد بیشتر
چون شمارم در قناعت خویش را ثابت قدم؟
من که از خرمن دلم بر دانه لرزد بیشتر
بیقراری اشک رادر دیده بیش از دل بود
از صراحی باده در پیمانه لرزد بیشتر
اشگ مظلومان بود سیلاب بنیاد ستم
خانه ظالم ز صاحبخانه لرزد بیشتر
نخل بارآور خطر دارد ز سنگ کودکان
درمیان عاقلان دیوانه لرزد بیشتر
می کشد ناموس عالم هر که عاقل می شود
ازخطای جاهلان فرزانه لرزد بیشتر
گرچه لرزد پنجه خورشید در گیسوی شب
درگشادزلف دستشانه لرزد بیشتر
شمع راهر چند صائب می کند بی دست وپا
ازنسیم صبحدم پروانه لرزد بیشتر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.