از فروغ ماه می گردد به آب وتاب ابر
جلوه شکر کند باشیر، در مهتاب ابر
گر چنین بندد به خشکی کشتی احسان محیط
یکقلم چون کاغذ ابری شود بی آب ابر
در گره بسته است دریا آب خود راچون گهر
خشک می آید برون از بحر چون قلاب ابر
پیش ازین می ریخت ازدستش گهر بی اختیار
درزمان کشت ما شد گوهر نایاب ابر
خازن گوهر ندارد از ترشرویی گزیر
بر سیاهی می زند چون می شود شاداب ابر
می کند دلهای شب در گریه طوفان، دیده ام
می شود گویا به چشمم پرده های خواب ابر
در زمان تنگدستی دل به حق روی آورد
روبه دریا می رود چون می شود بی آب ابر
زیر بارمنت احسان، نمی ماند کریم
وام دریا راکند تسلیم از سیلاب ابر
در کف دست کریمان نیست گوهر راقرار
قطره را از بیقراری می کند سیماب ابر
آبرو صائب نریزد پیش دریا بعد ازین
گر شود از دیده خونبار من سیراب ابر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیباییهای طبیعت و تأثیرات آن بر روح انسان اشاره میکند. او از تماشای ماه و آب و ابر سخن میگوید و میگوید چگونه مظاهر طبیعی احساسات و حالتهای روحی انسان را تحت تأثیر قرار میدهند. شاعر به توصیف دریا، گوهر و باران میپردازد و نشان میدهد که در زمان تنگدستی و اندوه، انسان به نعمتهای الهی چنگ میزند. همچنین اشاره میکند که در روزهای سخت، دلها به سمت کرامت و مهربانی خداوند میگرایند و از جایی که آب و گوهر موجود است، بهره میجوید. سرانجام، شاعر به اهمیت احساسات عمیق و پیوستگی انسانی با طبیعت و خداوند میپردازد.
هوش مصنوعی: نور ماه بر روی آب میدرخشد و ابرها را به زیبایی جلوهگر میکنند و مانند عسل، شیرینی خاصی به چهرهی شب میبخشند.
هوش مصنوعی: اگر احسان و نیکی به مانند کشتیای که در خشکی بند شده باشد، نتواند در دنیای خشک و بیآب اثری بگذارد، در این صورت مثل کاغذ ابری خواهد شد که بدون آب، هیچ زیبایی و تاثیری نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: دریا آب خود را به شکل گرهای در خود نگه داشته است، مانند جواهری که خشک و خارج از دریا میآید و سپس مانند قلابی از ابرها بیرون میرود.
هوش مصنوعی: پیش از این، او به راحتی و بدون اختیار جواهراتی را از دستانش میریخت، اما اکنون در زمان کشت، بارانِ گوهرهای نایاب نازل میشود.
هوش مصنوعی: خازن اگرچه ظاهری ساده و بیارزش دارد، اما از کجخلقی و بدخلقی رهایی ندارد. اما به مانند ابر، وقتی میافتد و شاداب میشود، میتواند زندگی و نشاط بیاورد.
هوش مصنوعی: دلهای شب در طوفانی از گریه به تلاطم میافتند و به نظر میرسد که چشمان من، پردههای خواب ابر را میبینند.
هوش مصنوعی: در زمان فقر و تنگدستی، انسان دل به خدا میسپارد و به سوی او میشتابد، همانطور که وقتی دریا خشک میشود، ابرها به آن میرسند.
هوش مصنوعی: در زیر بار این لطف و احسان، هیچ فرد بخشندهای باقی نمیماند و آن وام دریا از شدت هجوم سیلاب ابر، تسلیم میشود.
هوش مصنوعی: در دستان بخشندگان، جواهر ثابت نمیماند؛ مانند قطرهای که بخاطر بیقراریاش، شبیه جیوه یا ابر میشود و به راحتی تغییر شکل میدهد.
هوش مصنوعی: اگرچه من دیگر آبرویم را در برابر دریا نریزم، اما اگر چشمانم از اشک پر شود، باز هم دریا مرا سیراب نخواهد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ابر
مژده مستان را که خوب آمد برون از آب ابر
جز به وقت خود ندارد قدر هر چیزی که هست
می کشان را خوش نباشد در شب مهتاب ابر
گریه هر گه موج زد از حسرت چشم ترم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.