خط از لب لعل گهرافشان تو گل کرد
یا خضر ز سرچشمه حیوان تو گل کرد
چشم تو شد از گریه مستانه گهرریز
یا خون من از نشتر مژگان تو گل کرد
پردر پر هم بافت چو خط گرد دهانت
حرفی که ز لعل گهرافشان تو گل کرد
در شوره زمین تخم فشاند چمن آرا
تا آن خط ریحان ز نمکدان تو گل کرد
هر غنچه دهانی چو زر گل به گره بست
هر نکته که از غنچه خندان تو گل کرد
از خون دلم شانه چو سرپنجه مرجان
رنگین شد واز زلف پریشان تو گل کرد
از زلف شد آن طرف بناگوش نمایان
صبح وطن از شام غریبان تو گل کرد
روشن گهری پرده در راز نهان است
از چشم تو می خوردن پنهان توگل کرد
در پرده شب جام چو خورشید کشیدن
چون صبح ز دستار پریشان توگل کرد
شبهای درازی که به صحبت گذراندی
از کوتهی شمع شبستان توگل کرد
در پرده هر آن جرعه که چون ابر کشیدی
یک یک ز عذار عرق افشان توگل کرد
دل باز کند صحبت یاران موافق
در خلوت دل غنچه پیکان توگل کرد
بود از نظر خلق نهان خاک مزارم
چون سرو ز برچیدن دامان توگل کرد
از سینه هرکس که دل خونشده گم شد
چون تکمه گوهر ز گریبان توگل کرد
چون غنچه به دل خرده رازی که نهفتم
آخر ز شکر خنده پنهان توگل کرد
از کاوش مژگان تو وا شد گره دل
این غنچه لب بسته به دوران توگل کرد
از گریه شادی ز جگر شست سیاهی
هر لاله که از خاک شهیدان توگل کرد
یک بار کند هر ثمری گل ز لطافت
در هر نظری سیب زنخدان توگل کرد
صائب چمن از زمزمه عشق تهی بود
این نغمه جانسوز به دوران توگل کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت معشوق است و شاعر با استفاده از تصاویری زیبا و کنایههای عمیق، احساسات و عواطف خود را نسبت به او بیان میکند. شاعر اشاره میکند که هر ویژگی زیبای معشوق، از جمله لبانش، چشمانش و زلفش، به نوعی موجب شکوفایی و زیباییهای دیگری در طبیعت و زندگی او شده است. همچنین، شاعر به تاثیرات عاطفی عمیق معشوق بر دل و جان خود میپردازد و از تنهایی و حزن خود در غیبت او سخن میگوید. در مجموع، این شعر ترکیبی از عشق، زیبایی، غم و شادی است که به زیبایی توصیف شده است.
هوش مصنوعی: خطی که بر لب لعل تو نقش بسته، گویی به مانند گل میدرخشد یا مانند خضر که از آب حیات مینوشد، تو هم از سرچشمه زیبایی خود گل به وجود آوردهای.
هوش مصنوعی: چشمهای تو از اشک مانند گوهری میدرخشد و یا خون من از زخمهای مژگان تو به گل تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: در میان زوایای هستی، مانند نخی که دور دهان تو میچرخد، سخنی را با زیبایی و درخشندگی دندانهایت به تصویر کشیدهای که به گل تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: در زمین شور، چمنکار بذر میپاشد تا اینکه آن خط ریحان با نمک تو شکوفا شود.
هوش مصنوعی: هر غنچهای که مانند طلا در گل بسته شده است، هر سخنی که از غنچه خندان تو بیرون آمده، همچون گلی زیبا است.
هوش مصنوعی: از درد و رنج قلبم شانهام به رنگ زیبای مرجان در آمده و از موهای نامنظم تو، گلهایی سر زده است.
هوش مصنوعی: از موهای معشوق، گوشهای از گوش نمایان شده است و صبح وطن، از شب غمگین غریبی تو، به مانند گلی شکوفا شده است.
هوش مصنوعی: یک جواهر درخشان که پشت پردهای پنهان شده، از نگاه تو دور است و بهگونهای ناپیدا میکوشد تا خود را به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: در دل شب، مانند خورشید که در صبح روز ظاهر میشود، از دستار آشفته تو گلی زیبا برمیدارم.
هوش مصنوعی: شبهای طولانیای را که با صحبت گذراندهای، به خاطر کوتاهی شمع، به احساس گل بهار تبدیل کردهای.
هوش مصنوعی: هر بار که جرعهای از می نوشیدی، مانند ابر بر چهرهات عرق نشسته و تو را زیباتر کرده است.
هوش مصنوعی: دل را برای گفتوگو با دوستانی که همفکر و همزبان هستند، آماده میکند و در خلوت دل، مانند غنچهای که به روی گل باز میشود، شادابی و سرزندگی را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: از دید مردم، من در زیر خاک مدفون هستم، اما مانند سروی که دامن تو را پوشانده، در دل تو زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: هرگاه دل کسی که درونش غم و اندوهی بزرگ دارد گم شود، انگار که دکمهای از یک گردنبند گرانبها از دامن تو افتاده و گم شده است.
هوش مصنوعی: دل من مانند غنچهای است که یک راز کوچک را در خود نگه داشته است. این راز، در نهایت، به خاطر لبخند شیرین تو، به گل مینشیند و شکوفا میشود.
هوش مصنوعی: نگاه نرم و پرمهر تو باعث شد تا دل این غنچهی خاموش باز شود و شکوفا شود.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان تاثیری عمیق از شادی و غم میپردازد. از اشکهایی سخن میگوید که میتوانند دل را شاد کنند و از دلی که به خاطر فراق عزیزان زخمدار شده، زندگی دوبارهای را تجربه کند. هر لالهای که از خاک افرادی که جانشان را فدای وطن یا آرمانشان کردهاند، میروید، نمادی از زیبایی و تازگی است که از دلهای پرغصه برمیخیزد. در واقع، شادی و غم بهصورت توأمان با هم وجود دارند و میتوانند به شکلی عمیقتر زندگی را معنا دهند.
هوش مصنوعی: هر بار که هر میوهای از لطافتش بر میآید، سیب زیبایی لبهایت مانند گلی پررنگ و دلربا میشود.
هوش مصنوعی: چمن در گذشته از صدای عشق خالی بود، اما این نغمه دلسوز در زمان تو جان تازهای به آن بخشید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.