بیگانه معنی لب خاموش ندارد
خالی بود آن ظرف که سرپوش ندارد
دعوی ثمر پیشرس خامی فکرست
می پخته چو گردید سر جوش ندارد
آنجا که بود بیخبری انجمن آرا
هر کس که دم از عقل زند هوش ندارد
آهوی ترا گرد خط از جای نیانگیخت
این خواب گران دیده خرگوش ندارد
از عرض تجلی نشود کار به دل تنگ
آیینه غم تنگی آغوش ندارد
بالین طلبان در خم دارند چو منصور
ورنه سر عاشق خبر از دوش ندارد
صائب ز تماشای چمن چون نگریزد
این غمکده یک سرو قباپوش ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تفکر و درک عمیق از زندگی و احساسات انسانی میپردازد. شاعر در آن به بیمعنایی وجود و خامی اندیشهها اشاره میکند و بر این نکته تأکید دارد که بدون آگاهی و شناخت، عقل و هوش فرد نابود میشود. او همچنین به خواب آلودگی عواطف و آرزوها، و کمبود شور و نشاط در زندگی اشاره دارد. در آخر، شاعر به عدم وجود زیبایی و نشاط در زندگی انسانها، مانند غم و اندوه دائمی، میپردازد و به نوعی از ناپایداری و کمبود عواطف و تجربیات زیبا سخن میگوید.
هوش مصنوعی: کسی که با دیگران بیگانه است، نمیتواند مفهوم سکوت را درک کند. زیرا همچون ظرفی خالی است که درپوشی ندارد و نمیتواند چیزی را در خود نگه دارد.
هوش مصنوعی: ادعای ناپخته و خامی فکر، مانند می young است که هنوز نرسیده و آماده نشده است؛ هرگاه که به پختگی و کمال برسد، دیگر سر و صدایش نیز ایجاد نمیشود.
هوش مصنوعی: در جایی که مردم از حقایق بیخبرند، هر کسی که درباره عقل صحبت میکند، در واقع آگاهی کافی ندارد.
هوش مصنوعی: آهو در میان دایرهای از خط، از مکان خود حرکت نمیکند و خواب سنگین، مانند خرگوشی که ندارد، او را تحت تأثیر قرار نمیدهد.
هوش مصنوعی: از نمایان شدن حقیقت، دل بسته و ناراحت نمیشود؛ چون آینه نمیتواند در آغوش خود، غم و تنگی را بپذیرد.
هوش مصنوعی: در دل طلبکاران، حالتی شبیه به منصور وجود دارد که پیش از دورانش دچار ناامیدی شدهاند؛ اما عشق واقعی به گونهای است که عاشق حتی از بار سنگین خود رضایت و آگاهی ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی به زیبایی چمن نگاه میکنم، این خانهی غم و اندوه از من دور میشود، اما در اینجا هیچ درخت یا سرو زیبایی نیست که مرا شاد کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبح ازل این طرف بنا گوش ندارد
شام ابد این زلف سیه پوش ندارد
در پله بینایی آشوب شناسان
دریا خطر سینه پر جوش ندارد
از خامشی من جگرخصم دو نیم است
[...]
کس بهره از آن تازه بر و دوش ندارد
کاین شاخه گل طاقت آغوش ندارد
از عشق نرنجیم و گر مایه رنج است
با نیش بسازیم اگر نوش ندارد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.