گریهٔ مستانه میسازم شرابِ تلخ را
میکنم چون ابر مروارید آبِ تلخ را
زاهدانِ طفلمشرب، اُمتِ شیرینیاند
میکنم در کار مستان این شرابِ تلخ را
عاشقِ حیران چه میداند عِتاب و لطف چیست؟
میخورد چون آبِ شیرین ریگ آبِ تلخ را
بادهٔ روشن علاجِ ظلمتِ غم میکند
میشکافد تیغ برق از هم سحابِ تلخ را
تا کی از بیمِ اجل عمرم به تلخی بگذرد؟
میکنم شیرین به خود یک چشم خوابِ تلخ را
تا به تلخیهای زهرِ چشمِ او خو کردهام
میشمارم بادهٔ شیرین، جوابِ تلخ را
بس که صائب دیدهام تلخی ازین شکّرلَبان
میشمارم خندهٔ شیرین، عتابِ تلخ را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.