دل چون کمال یافت سخن مختصر شود
لب وا نمی کند چو صدف پر گهر شود
آیینه شکوه بیهده از زنگ می کند
اینش سزاست هر که پریشان نظر شود
این بیغمی که در دل سنگین توست فرش
از زور خنده چشم تو مشکل که تر شود
تلخی نمی کشد چو صدف در میان بحر
قانع ز ابر هر که به آب گهر شود
گر بوی گل به جذبه کند رهبری مرا
دام وقفس به بلبل من بال وپر شود
در دل سیاه نیست دم گرم را اثر
از جوش بحر عنبر تر خامتر شود
ابر سیاه حامل باران رحمت است
از خط امیدواری من بیشتر شود
در بحر عشق تن به فنا ده که چون حباب
هر کس که سر نهاد در او تاجور شود
پرهیز کن ز صحبت آهن دلان که آب
جاری به جوی تیغ چو شد بد گهر شود
نادان به سیم وزر شود از صاحبان هوش
از گوشوار اگر شنوا گوش کر شود
ناقص بود ز آفت عین الکمال امن
ماه تمام دنبه گداز از نظر شود
از آتش است سنگ محک بید و عود را
اخلاق خوب وزشت عیان از سفر شود
زینسان که در زمانه ما خوار شد سخن
طوطی کجا ز خوش سخنی معتبر شود
شوید ز روی عنبر اگر بحر تیرگی
صائب امید هست شب ما سحر شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان نکات عمیق و فلسفی درباره دل و عشق میپردازد. او میگوید وقتی دل به کمال میرسد، سخن کوتاه و مختصر میشود و عواطف عمیق نمیتوانند به راحتی بیان شوند. همچنین، اشاره میکند که دل سنگین و بیغم نمیتواند به سادگی تحت تأثیر خنده و شادی قرار گیرد. عشق و زیبایی مانند گلی است که در جذب انسانها اثر دارد و انسان باید به عشق و فانی شدن در آن بپردازد. در انتها، شاعر به خطر صحبت با افرادی با دلهای سرد و ناامید اشاره میکند و تاکید میکند که کیفیت صحبت و رفتار انسانها میتواند بر افکار و احساسات دیگران تأثیر بگذارد. او در نهایت به امیدواری میپردازد و بر این باور است که شکوه و زیبایی میتواند زندگی را روشنتر کند.
هوش مصنوعی: دل زمانی که به کمال و مقام والایی برسد، صحبت کوتاه و مختصر میشود. مانند صدفی که پر از مروارید است، دیگر نیازی به سخن گفتن ندارد.
هوش مصنوعی: آیینه به خاطر زنگ زدگیاش به زیبایی خود نمیبالد. سزاوار است هر کسی که نگاهش پریشان است.
هوش مصنوعی: این ناامیدی که در دل تو سنگینی میکند، باعث میشود که فرش خنده چشم تو به سختی تر شود.
هوش مصنوعی: کس نمیتواند تلخیها را تحمل کند، مثل صدفی که در دریا زندگی میکند و از باران (ابر) راضی است. هر کسی که به عمق دریا (آب) برود و به جستجوی مروارید (گهر) بپردازد، از تلخیها دور خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر رایحه گل مرا به سوی خودش بکشاند، رهبر مرا به دام و قفس میکشاند و برای بلبل من، بال و پر فراهم میشود.
هوش مصنوعی: در دل تاریکی، گرمایی که میتواند به وجود آید، از شور و تأثیرات عمیق دریا و عطر عنبر، کمرنگتر و ضعیفتر میشود.
هوش مصنوعی: ابرهای تیره نشانهای از باران رحمت هستند و این نشان میدهد که امید من روز به روز افزایش مییابد.
هوش مصنوعی: در دریاچه عشق غرق شو و جان خود را فدای این احساس کن، زیرا مانند حبابی که در آب میشکند، هر کسی که به این عشق قدم بگذارد، و در آن عمیق شود، به آرامش و کمال میرسد.
هوش مصنوعی: از بحث و گفتوگو با افرادی که قلبی سرد و بیحس دارند دوری کن، زیرا مانند آب جاری در جوی، وقتی که به تیغی برسد، میتواند خطرناک و ویرانگر شود.
هوش مصنوعی: انسانهای نادان ممکن است به خاطر داراییهای ظاهری و مادی خود به خودپسندی و فخر فروشی دچار شوند، اما افراد باهوش و آگاه به جای توجه به سیم و زر، توانایی شنیدن حقیقت را دارند، حتی اگر در شرایطی باشند که به نظر نمیرسد قادر به شنیدن باشند.
هوش مصنوعی: انسانهای کامل در برابر مشکلات و حوادث آسیبپذیرند و نمیتوانند بهطور همیشگی در کمال و زیبایی خود باقی بمانند. اگرچه ماه کامل و زیباست، اما ممکن است به مرور زمان تحت تأثیر دیدگاهها و رفتارها کمرنگ شود.
هوش مصنوعی: سنگ محک که برای آزمودن و تشخیص کیفیت اشیاء استفاده میشود، به آتش نیاز دارد تا ارزش واقعی خود را نشان دهد. به همین ترتیب، رفتارهای خوب و بد انسانها نیز در شرایط سخت و موقعیتهای مختلف خود را آشکار میکنند و در نهایت مشخص میشود که چه کسانی زیبایی و نیکی را متجلی میکنند و چه کسانی زشتی و ناپاکی را.
هوش مصنوعی: در زمانهای که ما زندگی میکنیم، اگر سخنانی به بیارزشی گفته شوند، دیگر نمیتوان به نیکویی و اعتبار سخن طوطیها دل خوش کرد.
هوش مصنوعی: اگر در دنیای تیرهای قرار داریم، باید امیدوار باشیم که شبهای ما به سپیدهدمی روشن و زیبا تبدیل شود. در واقع، اگرچه ممکن است مشکلات و تیرهروزیهایی وجود داشته باشد، اما هنوز هم امید به بهبودی و روشن شدن روزها وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر ساعتی ز عشق تو حالم دگر شود
وز دیدگان کنارم همچون شمر شود
از چشم خون فشانم نشگفت اگر مرا
از خون سر مژه چو سر نیشتر شود
راز من و تو اشگ دو چشم آشکار کرد
[...]
ایخسروی که هر که کند بندگی تو
هم تاج بخش گردد و هم تاجور شود
هر دم ببندگی تو این خیمه کبود
چون خر گه ایستاده و بسته کمر شود
جان خرد ز خلق تو مشگ تبت برد
[...]
گر هیمه عود گردد و گر سنگ در شود
مشنو که چشم آدمی تنگ پر شود
ما را نه ممکن است که از تو به سر شود
گر حکمِ آفرینشِ عالم دگر شود
آرام نیست یک نفسم در فراقِ تو
صبرم میسّر از تو دریغا اگر شود
گر جرمِ آفتاب بپوشد شگفت نیست
[...]
ناگاه پیش ازان که کسی را خبر شود
آن بیوفای عهد شکن را سفر شود
کردند آگهم که فلان رفت و دور رفت
نزدیک بود کز تن من، جان به در شود
او می رود چو جان و مرا هست بیم آن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.