چینی اگر ز سنبل زلف تو وا شود
خون از دماغ مشک روان درختا شود
صد پیرهن عرق کند از شرم، ماه مصر
یک عقده گر ز بند قبای تو وا شود
این شیوه ها که من زمیان تو دیده ام
مشکل به صد عبارت نازک ادا شود
بگشای لب که آب شود گوهر از حجاب
بنمای رخ که آینه محو صفا شود
آب گهر به چشم صدف اشک حسرت است
آنجا که لعل او به شکر خنده وا شود
خط شکسته است مرا خط سرنوشت
بال هما به طالع من بوریا شود
محراب صبح، گوشه ابرو بلند کرد
ساقی مهل نماز صراحی قضا شود
هر کس به ذوق معنی بیگانه آشناست
صائب به طرز تازه ما آشناست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.