کی یاد زلفش از دل بی کینه می رود
از یاد طفل کی شب آدینه می رود
دارد هنوز شرم حضور مرا نگاه
پنهان ز من به خانه آیینه می رود
هر چند بر رخش در دل باز می کنند
زاهد همان به مسجد آدینه می رود
عمری است تا چو نافه بریدم ازان غزال
خونم همان ز خرقه پشمینه می رود
مشتاق سینه های صبورست راز عشق
گوهر نفس گسسته به گنجینه می رود
نشنیده ای که می شکند سنگ سنگ را
از باده کهن غم دیرینه می رود
آهم به سینه سنگ زنان می دود برون
هر جا که حرف سینه بی کینه می رود
صائب شود به شبنم اگر داغ لاله محو
از باده نیز زنگ غم از سینه می رود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر ایرانی به موضوعات عشق، یاد و خاطرات میپردازد. شاعر به زلف محبوبش اشاره میکند و این که یاد او هرگز از دلش نمیرود. او میگوید که نگاه محبوب هنوز شرم دارد و به زیبایی او اشاره میکند که در دل زاهدان نیز نیکو است. شاعر از درد و غم عشق و جدایی صحبت میکند و نشان میدهد که چگونه این احساسات در دل او باقی ماندهاند. او همچنین به تأثیر عشق و یاد محبوب بر روح و جانش اشاره دارد و میگوید که این احساسات حتی میتوانند سنگ را نیز بشکنند. در انتها، شاعر به زنگ غم و تسکین آن از طریق باده اشاره میکند. شعر به زیباییها و دردهای عشق میپردازد و نشاندهنده عمق احساسات انسانی است.
هوش مصنوعی: دل آدمی که از کینه پاک است، هرگز یاد زلف یار را فراموش نمیکند، مانند اینکه حافظهی یک کودک هرگز شبهای جمعه را فراموش نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: هنوز هم نگاه پنهانی من را با شرم به خانه آینه میبرد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه بعضیها ظاهراً در دل خود به زیباییهای دنیا توجه میکنند، اما بهتر است زاهدان همانگونه که هستند، به مراسم عبادی خود بپردازند و به مراکز مذهبی بروند.
هوش مصنوعی: سالهاست که از زمان جدا شدنم از آن غزال، خونم همچنان از خرقه پشمین جاری میشود.
هوش مصنوعی: عاشقانی که با صبر و شکیبایی در دل خود تحمل میکنند، به عمق راز عشق پی میبرند و گوهر وجودشان به معنای واقعی به گنجینه دل میرسد.
هوش مصنوعی: شاید تا به حال نشنیدهای که چه اندازه سنگها به یکدیگر فشار میآورند، همانطور که از شراب قدیمی، غمهای گذشته به بیرون میآید.
هوش مصنوعی: آه من مانند جریان آبی خروشان از سینهام خارج میشود و به سمت جاهایی میرود که در آنجا سخنان پاک و بیکینه را مطرح میکنند.
هوش مصنوعی: اگر داغ لاله در اثر شبنم پاک شود، پس از نوشیدن باده نیز غم و اندوه از دل انسان دور میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر آفتاب مهر تو از سینه می رود
آب صفا ز چشمه آیینه می رود
گر خاک روزگار به باد فنا رود
باور مکن که از دل او کینه می رود
دارد سری به زهد چه شد مست مشربم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.