در موج خیز غم دل آزاد نشکند
جوهر طلسم بیضه فولاد نشکند
تیغ ترا ملاحظه از جان سخت نیست
از کوه قاف بال پریزاد نشکند
تا می توان شکست پرو بال خویش را
مرغ اسیر ما دل صیاد نشکند
گو تخته کن دکان که سرآمد نمی شود
طفلی که تخته بر سر استاد نشکند
این می کشد مرا که مبادا ز لاغری
خونم خمار خنجر جلاد نشکند
گودم مزن ز خشکی سودا که ناقص است
در هر رگی که نشتر فصاد نشکند
این دامنی که زد به کمر کوه بیستون
سخت است تیشه بر سر فرهاد نشکند
بر سرکشی مناز که سروی درین چمن
قامت نکرد راست که آزاد نشکند
دستی نشد دراز بر این گرد خوان که نی
در ناخنش قلمرو ایجاد نشکند
کام از جهان مجو که درین صید گاه نیست
مرغی که بیضه بر سر صیاد نشکند
ایمن نیم ز تنگی دل بر خیال او
از شیشه گرچه بال پریزاد نشکند
صائب جهان فروز نگردد چو آفتاب
رنگی که از تپانچه استاد نشکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان لایههای مختلفی از احساسات و نگرانیهای انسانی میپردازد. شاعر به تصویرسازیهایی از شکست و آزادی میپردازد و نشان میدهد که چگونه در مواجهه با مشکلات و سختیها، روح انسان میتواند تسلیم نشود. او به قدرت و استقامت اشاره دارد و با استفاده از نمادهایی مانند پرنده، کوه، و تیغ، احساسات خود را برمیشمرد. در نهایت، پیام شعر بر عدم تسلیم و ادامه مبارزه، حتی در برابر دشواریها و موانع، تأکید دارد.
هوش مصنوعی: غم و اندوه مانند موجی است که نمیتواند دل را بشکند و مانند طلسمی است که از فولاد ساخته شده و نه میتواند بشکند و نه آسیب ببیند.
هوش مصنوعی: تیغ تو از نظر جان سخت نیست و از کوه قاف بال پریزاد نمیشکند. معنای این جمله این است که قدرت و تیزی تیغ تو نمیتواند جان سخت را آسیبپذیر کند، و از بالای قاف هم نمیتوانی به راحتی عبور کنی. در واقع، این جمله بر ناتوانی و محدودیتهای انسان در برابر نیروهای بزرگ و طبیعی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: هرچقدر که میتوانی، سعی کن آزادی و استقلال خود را حفظ کنی؛ حتی اگر در شرایط سختی قرار داری، نگذار دیگران تو را به اسارت بکشند یا به تو آسیب بزنند.
هوش مصنوعی: بیا مغازهات را ببند، چرا که تلاش و زحمتی که میکشی به پایان نمیرسد، مگر اینکه کودکی که بر سر استاد میزند، چیره گردد.
هوش مصنوعی: این احساس مرا به شدت میآزارد که مبادا به خاطر لاغریام، خونم طوری خارج شود که مانند خنجر جلاد، دردناک باشد.
هوش مصنوعی: به خاطر خشکی و کمبود نیاش در دل، به من آسیب نرسان، زیرا در هر رگ و شریانی که درد و رنج مرا تسکین ندهد، بیمار و ناتوانم.
هوش مصنوعی: این دامن کوه بیستون که به کمر آن زده شده بسیار محکم و با دوام است و تیشه فرهاد نمیتواند آن را بشکافد.
هوش مصنوعی: به خاطر خودخواهی و سرکشی من مبارزه نکن، زیرا در این باغ درختی مانند سرو وجود ندارد که قامتش را راست نگه دارد و آزاد باشد.
هوش مصنوعی: دست کسی به این سفره دراز نشد که هیچ چیز نمیتواند در آن به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: از دنیا چیزی نخواه و امیدی نداشته باش، چرا که در این دامگاه، پرندهای وجود ندارد که تخماش را بر سر صیاد بشکند.
هوش مصنوعی: من در دل تنگیهایم از خیال او آسودهام، هرچند که وجودم مانند شیشهای است که ممکن است به راحتی شکسته شود.
هوش مصنوعی: جهان مانند آفتاب نمیتواند درخشندگیاش را از دست بدهد، حتی اگر تحت فشار و درد و رنج قرار گیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.