خط تو راه دین ودل وهوش می زند
ته جرعه ای است این که به سرجوش می زند
از خط سبز مستی حسن تو کم نشد
این می به شیشه رفت وهمان جوش می زند
بر آتش عذار تو دامان دیگرست
هر سیلیی که خط به بناگوش می زند
از خط فزودمستی آن چشم پر خمار
در نوبهار چشمه فزون جوش می زند
روی زمین زلغزش مستان شودکبود
زینسان که جلوه توره هوش می زند
از شرم اگرچه نیست زبان طلب مرا
خمیازه حلقه بر لب خاموش می زند
با سرو سرکشی که ز خودراست بگذرد
امید فال خلوت آغوش می زند
سنگی که می زند به من آن طفل شوخ چشم
دست نوازشی است که بر دوش می زند
باشد پیاده ای که زندخنده برسوار
زاهد که خنده بر من مدهوش می زند
صائب دلیل پختگی عقل خامشی است
تا نارس است باده به خم جوش می زند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ احساسات و واکنشهای عاشقانه و مستی است. شاعر به زیبایی معشوقهاش اشاره میکند و از تأثیر عمیق آن بر روح و روانش میگوید. او به رویش، خمار چشمها و نشانههای عشق اشاره دارد و تأکید میکند که این عشق و مستی از درونش جوش میزند. احساساتی چون شرم و نیاز به نزدیک شدن به معشوق، بهصورت نمادین بیان میشود. همچنین، شاعر به تضاد بین عقل و عشق اشاره میکند و به نوعی نشان میدهد که عشق و مستی بر تفکر و عقل تسلط دارند و زندگی را پر از احساسات غنی میکنند.
هوش مصنوعی: خط تو مانند راهی است که به دین و دل و عقل هدایت میکند. این چیزی که در دست داری، تنها یک مقدار کم از آنچه که باعث شور و شوق در وجود انسان میشود، است.
هوش مصنوعی: حالت شادابی و سرخوشی من به خاطر زیبایی تو هیچ کم نشده است. این شراب درون شیشه قرار دارد، اما همچنان شعلهی نشاط و اشتیاق در من زنده است.
هوش مصنوعی: بر آتش چهره تو، دامن دیگری است و هر سیلی که بر گونهات میخورد، نشانهای از زیبایی و احساسات عمیق درونی توست.
هوش مصنوعی: چشمی که پر از مستی است و حالتی خوابآلود دارد، در فصل بهار مانند چشمهای پرانگیزه و زنده میجوشد و زایش میکند.
هوش مصنوعی: زمین از سرمستی، به لرزش درآمده و آسمان نیز به رنگ آبی در آمده است؛ چرا که حضور تو و زیباییات، هر عقل و هوشی را مجذوب خود میکند.
هوش مصنوعی: اگرچه از شرم نمیتوانم خواستههایم را بیان کنم، اما دلم به نشانهٔ سکوت و خستگی همچنان به لبهایم میتپد.
هوش مصنوعی: سرو سرکشی که به زیبایی خود افتخار میکند، از دلایلی است که به انسان امید میدهد و در خلوت، احساس نزدیکی و آرامش را القا میکند.
هوش مصنوعی: سنگی که آن کودک بازیگوش به من میزند، در واقع نشانهای از محبت و نوازش اوست که بر دوش من میزند.
هوش مصنوعی: شاید کسی باشد که مانند سوار زاهد، در دلش شادی و خنده داشته باشد؛ در حالی که من از این شادی غافل و مدهوش هستم.
هوش مصنوعی: عقل ناپخته در خاموشی خود، نشانهای از کمال و پختگی است؛ زیرا وقتی هنوز درک و فهم کافی ندارد، مانند شرابی که در ظرف در حال فوران است، به هر حال برای به کمال رسیدن به زمان نیاز دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن گل چو شمع بر من مدهوش میزند
خونم ز شوق تیغ دگر جوش میزند
چون شمع هرکه سوخته شد دل نهد به نیش
خام است عاشقی که دم از نوش میزند
هم خود مگر ز لطف بفریاد من رسد
[...]
آن طره چون علم به سر دوش می زند
نازک سبک عنان به کف هوش می زند
زنهار به هوش باش در این بزم آتشین
تا نغمه حلقه ای به در گوش می زند
من در نفس گدازی و این عشق بدگمان
[...]
از نکهت تو باده ره هوش می زند
گل را حدیث روی تو بر گوش می زند
در آه و ناله مصلحت خویش دیده ایم
از پختگی ست گر می ما جوش می زند
مغرور صبر خویش مشو در جفای دوست
[...]
از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند
بوی تو راه قافلهٔ هوش می زند
چون کاکلت، مدام نباشد سیاه مست
در صبح عارضت، می سرجوش می زند
هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند
صد موج بوسه بر لب خاموش می زند
گردم به گرد مست شرابی که بی دریغ
خود را به زور غمزه در آغوش می زند
بر هم نمی زند مژه، چشم تحیرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.