فال وصال او دل رنجور میزند
این شمع گشته بین که در سور می زند
با شهپری که پرتو مهتاب برق اوست
شوقم صلا به انجمن طور میزند
در سینه عمرهاست که زندانی من است
رازی که بوسه بر لب منصور میزند
آن کس که خرمن ز ثریا گذشته است
از حرص دست در کمر مور میزند
مردی و از سرشت تو این خوی بد نرفت
خاک تو مشت بر دهن گور میزند
جوشی به ذوق خود چو می ناب میزنم
نشنیدهام که عقل چه طنبور میزند
بر اوج فکر خامه صائب مپرس چیست
کبکی است خنده بر کمر طور میزند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عاشقانه و رنج عمیق شاعر میپردازد. فال وصال (اتحاد با معشوق) دل شاعر را رنج میدهد و او مانند شمعی در حال سوختن است. شاعر با اشاره به زیباییهای معشوق، اشتیاق خود را نسبت به او ابراز میکند. اوزندانی رازهایی است که در دل دارد و از احساسات عمیقش نسبت به معشوق میگوید. همچنین، شاعری که بر کمرش حرص و طمع را حس میکند و به خوی بد اشاره دارد، به نوعی به زشتیهای انسانیت میتازد. در نهایت، شاعر تاکید میکند که احساساتش و هنرش مانند نابی است که مینوشد و نمیخواهد به عقل و منطق تکیه کند، بلکه میخواهد به احساسات و خلاقیت خود بپردازد.
هوش مصنوعی: در اینجا، شخصی از خوابی که نشان از وصال و دیدار محبوب دارد، احساس شادی و امیدواری میکند. او مثل شمعی است که در حال سوختن است و این سوختن به خاطر عشق و شوق او به محبوبش است. این حالت نه تنها نشانهای از رنج و دلتنگی اوست، بلکه به او دلیلی میدهد تا در خوشی و امید زندگی کند.
هوش مصنوعی: به شوق پرواز با یک موجود زیبا و روشنایی که از ماه به او تابیده، روح من ندا میزند که به جمعی در کوه طور بروم.
هوش مصنوعی: در دل من، رازی قدیمی و ارزشمند وجود دارد که آن را نمیتوانم به راحتی بیان کنم. این راز شبیه به بوسهای است که بر لب کسی مانند منصور گذاشته میشود.
هوش مصنوعی: شخصی که برای به دست آوردن wealth و موفقیتهای بزرگ از هر حدی فراتر رفته و به هر شکل ممکن، حتی به قیمت آسیب رساندن به دیگران، تلاش میکند، در نهایت به کارهای کوچک و بیاهمیت مشغول میشود.
هوش مصنوعی: مردی با ویژگیهای ناپسند و بدخواهی از ذات تو دور نشده و این صفات زشت، حتی در مرگ و در هنگام ورود به خاک، همچنان با تو بوده و بر گور تو تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: من با شور و ذوق خود همچون شراب ناب میزنم و نمیدانم که عقل چه آواز و نوا میسراید.
هوش مصنوعی: در اوج تفکر، از قلم صائب نپرس که چه چیزی است، چرا که مانند کبکی است که با خنده بر کمر کوه میرقصد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آفتاب مشرق دین کز فروغ صدق
روی تو همچو صبح، دم از نور میزند
نازم به همت تو که در خرقهٔ نمد
ساغر ز کاسهٔ سر فغفور میزند
جام تو از شراب تجلی لبالب است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.