هوش از نظر به نرگس مستم گرفته اند
چون ساغر اختیار ز دستم گرفته اند
مهر خموشیم که ز آیینه طلعتان
چندین تهیه بهر شکستم گرفته اند
در دل نهان چگونه کنم داغ عشق را
صد بار بیش برگه ز دستم گرفته اند
دیوار پست را خطر از موج فتنه نیست
زان مانده ام به جای که پستم گرفته اند
آن گوهرم که آبله سان اهل روزگار
بر روی دست بهر شکستم گرفته اند
چون تاک حفظ گریه مستانه چون کنم
دست سبوی باده ز دستم گرفته اند
خورشید پیش پای نبیند ز تیرگی
در کوچه ای که شمع ز دستم گرفته اند
نه توبه بهارم و نه چهره خزان
چون در میان برای شکستم گرفته اند
صائب جواب آن غزل کاظماست این
داغم ازین که شیشه ز دستم گرفته اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنجی که بر او حاکم شده سخن میگوید. او اشاره میکند که هوش و اختیارش را از او گرفتهاند و به نوعی در حالتی از افسردگی و ناامیدی است. مهر خموش او نشان میدهد که عشقش به شدت او را آزار میدهد و او را دچار شکستهحالی کرده است. شاعر همچنین به دیوارهای سست و خطرات اجتماعی اشاره میکند که او را در موقعیتی نامناسب گرفتار کردهاند. احساساتی مانند دلتنگی و بیپناهی در برابر مصائب زندگی و عشق در این شعر به وضوح حس میشود. در نهایت، شاعر به عدم تواناییاش در حفظ شادی و آرامش اشاره میکند و احساس میکند که همه چیز از دستش رفته است.
هوش مصنوعی: نگاه به چشمان زیبای عشق، حواس مرا کاملاً ربوده است، همانطور که پس از نوشیدن شرابی خوشعطر، اختیار و کنترل از دست میرود.
هوش مصنوعی: محبت خاموش من، که به خاطر زیبایی شما، چقدر تجهیرات و تلاشها برای شکست من انجام دادهاند.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم داغ عشق را در دل خود پنهان کنم، وقتی که بارها و بارها برگههای عشق از دستم رفته است؟
هوش مصنوعی: دیوار کوتاه از طوفان و آشوب در امان است، به همین دلیل من در جایی ماندهام که پایینتر از آن هستم و حریمم در خطر نیست.
هوش مصنوعی: من همچون گوهری هستم که با وجود اینکه در دستان مردم مورد بیمهری و آسیب قرار گرفتهام، همچنان ارزشمند و ویژهام.
هوش مصنوعی: من چطور میتوانم مانند تاکی که گریه و اندوه را در دل دارد، از خودم مراقبت کنم؟ چرا که دست من از سبوی باده گرفته شده و دیگر نمیتوانم آن را نگه دارم.
هوش مصنوعی: خورشید در کوچهای که شمعی در دست دارم، از تاریکی خبری نیست.
هوش مصنوعی: نه خوشحالی بهاری دارم و نه حالتی شبیه به روزهای پاییز، زیرا در میانه این دو حالتی از شکست و غم بر من حاکم است.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساساتی عمیق و دلسوزی است. گویا شاعر از درد و اندوهی رنج میبرد که ناشی از جدا شدن یا از دست دادن چیزی یا کسی مهم است. او اشاره میکند که همچون شیشهای آسیبپذیر، او نیز تحت تأثیر این داغ و غم قرار گرفته و در واقع نشاندهنده ضعف یا آسیبپذیریاش است. به طور کلی، این شعر حاکی از حسرت و تألم ناشی از گزندهای زندگی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.