پیش نسیم صبح گل آغوش باز کرد
از پاکدامنان نتوان احتراز کرد
از وصل ساختم به نظر بازی خیال
بوی گلم ز صحبت گل بی نیاز کرد
از یک نگاه برد دل ودین وهوش من
این کعبتین چشم مرا پاکباز کرد
گردید از شکنجه بیچارگی خلاص
از چاره هر که رو به در چاره ساز کرد
محمود اگر چه بتکده ها را خراب ساخت
زیر وزبر به نیم نگاهش ایاز کرد
دریا نشست گرد خجالت ز چهره اش
سیلی که بر خرابه ما ترکتاز کرد
از سادگی به مهره گل ساخت از گهر
دل را تسلی آن به عشق مجاز کرد
قانع ز دام خود به مگس شد چو عنکبوت
زاهد که پیش خلق نماز دراز کرد
شد طشت آتش افسر زر در نظر مرا
تا عشق او به داغ مرا سرفراز کرد
کوتاه ساخت دست دراز کریم را
در عرض حاجت آن سخن را دراز کرد
صائب نیازمندی من گشت بیشتر
چندان که یار در دل من خون زناز کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق عاشقانه و تأثیر عشق بر روح و روان انسان است. شاعر از زیبایی گل و صبح سخن میگوید و به قدرت و جذبه عشق اشاره میکند که دل و دین او را شیفته کرده است. او از شکنجههای عاطفی رهایی مییابد و به طرز قابل توجهی عشق را به عنوان تسلی و آرامش مییابد. در نهایت، شاعر به تضادهای عشق و زهد اشاره میکند و نشان میدهد که عشق میتواند انسان را به اوج لذت و زیبایی برساند، حتی در میان زحمت و درد.
هوش مصنوعی: در صبحگاه، گلها به آرامی شکوفا شدند و به نسیم صبح خوشامد گفتند. نمیتوان از کنار پاکی و صداقت افرادی که در زندگیمان هستند، به آسانی عبور کرد.
هوش مصنوعی: از همنشینی و ارتباط با محبوب، چنان در دنیای خیال غرق شدم که دیگر به صحبت با گل یا بوی خوش آن نیاز ندارم.
هوش مصنوعی: با یک نگاه از تو، دل و دین و عقل من از دست رفت. این کعبه چشم تو، مرا به سادگی و پاکی رساند.
هوش مصنوعی: کسی که از رنج و سختی نجات پیدا کند، به دنبال راه حلی میگردد و در نهایت با توکل به درگاه خدا و جستجوی راهکارها، به آرامش میرسد.
هوش مصنوعی: محمود با وجود اینکه معابد بتپرستی را ویران کرد، با یک نگاه مختصر، ایاز را به خدمت خود درآورد.
هوش مصنوعی: دریا از شرم به خاطر سیلی که بر ویرانه ما زده شد، آرام گرفت و ساکت شد.
هوش مصنوعی: به خاطر سادگیاش، از گل یک مهره درست کرد و با دل خود تسکینی به دست آورد. او با عشق، دلش را دلداری داد.
هوش مصنوعی: دامن خود را رها کرده و به مگس قناعت کرد، مانند عنکبوت زاهدی که در برابر مردم، نماز طولانی به جا میآورد.
هوش مصنوعی: به نظر من، با عشق او به گونهای خاصی از شوق و شور رفتم که احساس کردم آتش عشقش به مانند یک نشانه از افتخار و بزرگی در قلبم قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: کسی که با دست بلند خود درخواست میکند، در خواستهاش کوتاه میشود، اما در عوض به اطرافیانش درباره آن موضوع خیلی صحبت میکند.
هوش مصنوعی: نیاز من به دوست و یار به قدری افزایش یافته که او در عمق دل من حسرت و درد بیشتری ایجاد کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن کس که بر امیر در مرگ باز کرد
بر خویشتن نگر نتواند فراز کرد
آن بت که بر دلم در شادی فرازکرد
یک باره بر دلم دری ز مهر باز کرد
زلف جو سام بر دل مسکین من فکند
تا بر دلم جهان در خورشید باز کرد
بیخواب کرد چشم دلم در فراق خویش
[...]
تا بر دل من آن بت طناز ناز کرد
صد در ز ناز بر دل من باز باز کرد
تا دوست بر دلم در عالم فراز کرد
دل را به عشق خویش ز جان بی نیاز کرد
دل از شراب عشق چو بر خویشتن فتاد
از جان بشست دست و به جانان دراز کرد
فریاد برکشید چو مست از شراب عشق
[...]
ترکم به خنده چون دهن تنگ باز کرد
دل را لبش ز تنگ شکر بینیاز کرد
کافر، که رخ ز قبله بپیچیده بود و سر
چون قامتش بدید به رغبت نماز کرد
ای دلبری که عارض چون آفتاب تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.