اسیر بند قضا رو گشاده می باید
به تیغ گردن تسلیم داده می باید
ز پاس عزت روشندلان مشو غافل
که سرو بر لب آب ایستاده می باید
مگیر تنگ به مردم که اهل دولت را
دل گشاده ودست گشاده می باید
عنان نفس ز کف دادن از بصیرت نیست
سگ درنده اسیر قلاده می باید
به قدر آنچه بود برگ نخل بیش از بار
زبان شکر ز نعمت زیاده می باید
کمند جاذبه از شش جهت عنان تاب است
به راه کعبه مقصد چه جاده می باید
سؤال را گره جبهه قفل لب گردد
در سرای کریمان گشاده می باید
ترا چو مور ازان حرص دربدر دارد
که لقمه از دهن خود زیاده می باید
مدار دست ز دامان جام می صائب
اگر ترا دل ودست گشاده می باید
به بحر صائب اگر آشنایی ات هوس است
نخست شستن دست از اراده می باید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.