اگر کلام نه از آسمان فرود آید
چرا به هر سخنی خامه در سجود آید
ز اهل دل تو همین نقش دیده ای از دور
که روز روشن از آتش به چشم دود آید
ظهور عشق ز ما خاکیان غریب مدان
کز ابرهای سیه برق در وجود آید
فلک ز عهده این عقده های سردرگم
برون چگونه به یک ناخن کبود آید
نکرد آتش مغرور سجده آدم
کجا به سوختن ما سرش فرود آید
جهان سفله بهشتی است ژاژخایان را
به خاروخس چو سد شعله در سرود آید
شدی دوتا وهمان می دوی پی دنیا
نشد رکوع ترا نوبت قعود آید
به ناخنی که رساند به داغ من گردون
هزار دجله خون از دل حسود آید
دل گشاده من صائب آرمیده بود
درین خرابه اگر آسمان فرود آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید
به حال خویش دلم آنچنان که بود آید
به باغ بی تو ز آهم همیشه گلچین را
چو شمع کشته ز انگشت بوی دود آید
نمانده فرصت پیغام و نامه، ای قاصد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.