زصدق اگر نفس صبحگاه خواهی شد
ز چشم شور فلک مد آه خواهی شد
بلند وپست جهان در قفای یکدگرست
اگر به چرخ روی خاک راه خواهی شد
اگر ستاره اشک ندامت است بلند
غمین مباش که پاک از گناه خواهی شد
زظلمت تو جهانی به خواب خواهد رفت
چنین زغفلت اگر دل سیاه خواهی شد
اگر ز عشق ترا هست آتشی در سر
چراغ بتکده وخانقاه خواهی شد
زدیدن توچه گلها که اهل دل چینند
اگر شکسته چو طرف کلاه خواهی شد
اگر چه یوسف مصری ز چرخ شعبده باز
به ریسمان برادر به چاه خواهی شد
نسیم شام نباید به خوش قماشی صبح
چه سود ازین که زخط خوش نگاه خواهی شد
مرو ز راه به امید توشه دگران
که چون پیاده حج خرج راه خواهی شد
منه زگوشه دل پای خود برون صائب
که هر کجاکه روی بی پناه خواهی شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.