ز چهره تو بهشت آب و تاب بردارد
ز جلوه تو قیامت حساب بردارد
نصیب سوختگان می رسد ز پرده غیب
همیشه آبله آب از سراب بردارد
چنین که خوی تو کرده است عام ناسازی
عجب که آتش سوزان کباب بردارد
چنان عقیق تو از خون خلق شد سیراب
که از مشاهده اش زخم آب بردارد
بغیر لخت دل و پاره جگر صائب
چه توشه کس ز جهان خراب بردارد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش آنکه ساقی مجلس نقاب بردارد
غبار توبهام از دل، شراب بردارد
رهین منّت دریا نمی توان گشتن
بگو به ابر، ز چشم من آب بردارد
به رنگ نافه کند خون به دل اسیران را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.