طراوتی که ز رخسار یار می بارد
کجا ز ابر به چندین بهار می بارد؟
مرا ز روی فروزان شمع روشن شد
که نور از رخ شب زنده دار می بارد
اگر نه دل سیهی راست سوختن لازم
چرا به سوخته دایم شرار می بارد؟
توان به خون دل از سوز عشق برخوردن
که داغ بر جگر لاله زار می بارد
چگونه شیشه دل ایمن از شکست شود؟
که سنگ حادثه زین نه حصار می بارد
به خلق فیض رسان باش در زمان حیات
که پیشتر ز خزان نخل بار می بارد
چو نخل هستی من بی برست، حیرانم
که سنگ بر من مجنون چه کار می بارد؟
کراست زهره که اندیشه نگاه کند؟
چنین که شرم ز رخسار یار می بارد
فشاند گرد یتیمی گهر ز دامن خویش
همان بر آینه من غبار می بارد
ازان همیشه بود روی شمع نورانی
که اشک در دل شبهای تار می بارد
چرا به اختر طالع ننازد اسکندر؟
که نور از آینه اش بر مزار می بارد
فریب راستی از کجروان مخور زنهار
که زهر بیشتر از تیر مار می بارد
ز جرم بی عدد خویش غم مخور صائب
که ابر رحمت حق بی شمار می بارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و طراوتی است که از چهره محبوب میجوشد و تأثیرات عاطفی عمیق آن بر دل شاعر را بیان میکند. شاعر با استفاده از نمادهایی مانند شمع، لاله و نخل، احساسات و دردهای عاشقانه خود را توصیف میکند. او به سوختن دل به خاطر عشق و ناامیدی از دست دادن زیباییها اشاره میکند و تأکید دارد که عشق و زیبایی همواره با غم و فراق همراه است. شاعر در نهایت به اهمیت زندگی در زمان حیات و بهرهبرداری از شادیها و زیباییها برای دیگران اشاره میکند و بر قدرت رحمت الهی در برطرف کردن غمها تأکید دارد.
هوش مصنوعی: آیا میتوان در هیچ بهاری از ابرها، طراوت و تازگیای همچون آنچه از چهره یار به زندگی میبخشد، یافت؟
هوش مصنوعی: از چهرهی درخشان تو مانند شمعی روشنایی میتابد و این نور از صورت تو به شب زندهدار میتابد.
هوش مصنوعی: اگر دل سیاه و تاریکی نباشد، پس چرا همیشه از دلهای سوخته آتش و شعله میجوشد؟
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که فرد با تمام وجود و دردی عمیق، به خاطر عشق رنج میبرد و این عشق، مانند سکوتی تلخ و عمیق بر دلش تاثیر میگذارد. او این درد را بهگونهای احساس میکند که به نوعی شبیه بارانی از داغی و اشک بر روی گلهای لاله در یک مزرعه میریزد. به عبارت دیگر، عشق او با تمام تلخیاش، بر وجودش اثر میگذارد و او همچنان با این احساس زندگی میکند.
هوش مصنوعی: چطور میتوان دل را از آسیب دور نگه داشت، در حالی که حوادث مختلف مثل سنگ بر آن میبارد و هیچ دیواری نمیتواند آن را محافظت کند؟
هوش مصنوعی: در زمانی که زندهای، سعی کن به دیگران کمک کنی و برایشان نفعی داشته باش، زیرا همانطور که درخت خرما قبل از فصل پاییز میوه میدهد، تو نیز باید قبل از اینکه فرصتی از دست برود، به دیگران رسیدگی کنی.
هوش مصنوعی: وقتی که من همچون نخل بیبرگ و خشکیده هستم، حیرتزدهام از اینکه چرا سنگی به من بیجان و بیثمر توجه میکند و بر من سنگ میزند؟
هوش مصنوعی: آیا کسی توانایی دارد که با اندیشه به زیباییها نگاه کند؟ حتی این که شرم و حیا از چهره یار به چهره میریزد.
هوش مصنوعی: یادگارهای غم و اندوهی که بر دل دارم، همچون دانههای گوهری از دامن زندگیام جدا شده و بر دل من نشسته است، همچنان که گرد و غبار بر آینه مینشیند.
هوش مصنوعی: از همیشه، روشنایی مانند شمعی است که در دل شبهای تار، اشک میریزد.
هوش مصنوعی: چرا اسکندر به ستارهی خوششانسیاش نمیبالد؟ زیرا نور او از آینهای بر قبر میتابد.
هوش مصنوعی: به دام فریب نادرستها نیفت، زیرا آسیب و خطر آن بسیار بیشتر از زهر مار است.
هوش مصنوعی: نگران گناهان بیشمار خود نباش، زیرا رحمت خداوند به اندازهای فراوان است که مانند بارش بیپایان باران میریزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.