چه نکهت است که باد بهار می آرد؟
که هوش می بدر از دل، قرار می آرد
شکوفه ای که ز طرف چمن هوا گیرد
کبوتری است که پیغام یار می آرد
وصال گل به کسی می رسد که چون شبنم
به گلشن آینه بی غبار می آرد
غبار حیرت اگر دیده را نپوشاند
که تاب جلوه آن شهسوار می آرد؟
دل آن ریاض که سرو تو جلوه گر گردد
دل شکسته صنوبر به بار می آرد
مرا چو برگ خزان دیده می کشد بر خاک
رخی که رنگ به روی بهار می آرد
کدام لاله ز چشم تر آستین برداشت؟
که سیل لخت دل از کوهسار می آرد
چه نعمتی است که بی حاصلان نمی دانند
که تخم اشک چه گلها به بار می آرد
به خاکساری من نیست هیچ کس صائب
که دیدنم به نظرها غبار می آرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نظاره لب میگون خمار می آرد
گل عذار بتان خار خار می آرد
مکن ز باده گلرنگ سرخ چهره خویش
که زردرویی آن نشأه بار می آرد
فتادگان رهش از شمار بیرونند
[...]
جهان تو را به سر انکسار می آرد
که تا بزرگ شود در فشار می آرد
نسیم خط تو گر بگذرد به سوی چمن
هزار طعنه به باد بهار می آرد
اگرچه بحر پرآشوب و مست و بی پرواست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.